نویسنده: محمد خراسانی
از نگاه محتوا «دختربودا» بیشتر تمرکز روی مناسبات اجتماعی و نادرستی آنها دارد. طوریکه هر سطرش بیان کنندهی درد و بیچارگی است. میشود گفت «دردنامه» است یا نوشتههای پر از سقوط و افتیدن و شکستخوردن. اما در مورد چگونگی سبک نگارشی آن باید گفت که سبک نوشتاری این اثر ساده و سلیس است. نویسنده خوب از عهدهای سادهنویسی برآمده است. سادهنوشتن در داستان یک هنر است چونکه میشود ثقیل نوشت. پیچ دادن کلمات ساده است. گاه گاهی در متن واژههای تازی بهچشم میخورد ظاهرن خوب نیست ولی بعد از کلام با نویسنده دانستم ایشان تازی بلدند و به زبان تازی کتاب و درسخواندهاند. ازینرو واژهی تازی سری زبانش میآید. درضمن، واژههای تازی را جاهای گذاشته متن را روان ساخته است، اشکال وارد نکرده استـ. جاهای بهخواننده درک منظور سختتر میشود مثلن از واژهی غلاف کار گرفته کار را بهخواننده دشوار ساخته است. غلاف همان پوش استکه منظورش در متن حجاب و چادری است. نویسنده شاید خیال کند منظورش ترس است یا پنهان شدن و پت شدن. یا پوست و پوست پوست. اینگونه بهسادهخواندن خلل وارد میکند. بااین وجود، سبک نویسنده روان است، خواننده وقت خواندن بهسرعت پیش میرود. چون سبک طوری نگاشتهشده بایست باسرعت خواند، نه بند زده و وقفه گرفته.
نویسنده گاهی از لهجه کار گرفته استـ. در قسمت دیالوک و سخنان مردم ساده و روستایی لهجهنویسی نموده است. این لهجهنویسی درست جای خوبی جا افتاده و لازمهی یک متن خوب را مراعات نموده استـ. ولی یک مقدار واژههای است در مناطق مختلف معنای مختلف را میدهد. شاید خواننده درین قسمت هیجانی شود. یا کمی مکثش بگیرد که چهشده است. آیا این واژه بههمان معنای استکه ما استعمال میکنیم؟ یا معنای دیگری دارد؟ پس معنایش چه باشد؟ اینطور ذهن خواننده درگیر میشود. البته فکر نمیکنم مشکل کلان باشد ولی شاید برای متنخوانهای کمسواد مشکلزا باشد. شاید هم نه. یقینی نیستم.
گاهی سبکنوشتاری حاشیهبر است. خواننده را بهحاشیه میبرد. این برای اینخاطر استکه گاهی بیشتر از حروف ربط کار گرفته شده است. اگرچه این خیلی خوب است و سادهکنندهی یک متن است ولی میشود گاهی برای کسانِ خستهکننده هم باشد. نویسندهی بزرگ خانلری میگفت نویسنده باید متوسط از فعل و حرف ربط کار بگیرد ولی اینجا نویسنده برای سادهسازی و سلیسسازی متن بیشتر از حر ربط کار گرفته است. فکر میکنم بهتر بود کم کار میگرفت. در یک دو داستان استفاده از فعل بیشتر صورت گرفته تا حرف ربط. این جالب است.
خلاصه اینکه سبک داستانهای دختربودا سلیس وروان استـ. نویسنده سادهنویسی را پیشه نموده استـ و توانسته خوب از عهدهای کار براید. چندجای محدود حرفهای مانده است این یر میخورد به ویراستار. چون صیقلزدن متن مربوط ویراستار میشود.