خبرگزاری راسک: جوانان افغانستان توسط دنیا رها و در یک کابوس گرفتار شدهاند. آنها تحت دودهه نفوذ آمریکا بزرگ شدند و رویای آیندهای را در سر میپرورانند که بتوانند تحصیلات خود را دنبال کنند، اما طالبان رویاهای آنها را ربوده و آموزش را برای آنان تبدیل به یک حسرت کردهاند.
به قول پدربزرگم آموزش مثل پنجرهای به دنیاست، پنجرهای که به شما اجازه میدهد در خرد دیگران نفس بکشید و خرد خود را به آنها بازدم کنید و شما را آزاد میکند و یادگیری برای من مقدس است، زیرا حضور من در این دنیا را تایید میکند.
من یک زن افغانستانی، یک محقق کوانتومی و یک مقالهنویس هستم، دارم روی فیلمنامه و رمان کار میکنم، اما اربابان فعلی کشور من حق وجود من را انکار میکنند و من برای پسران و دختران سرزمینم عزادارم، آنها در تاریکی گروه طالبان گرفتار شدهاند.
فکر میکنم اگر آنجا بودم زندگی من چگونه بود و ذهن من در قفس جهل آنها چگونه خواهد بود و من هرگز از آزادی فکری که اکنون در ایالات متحده دارم، لذت نمیبرم.
گزارش اخیر دیدبان حقوقبشر هشدار میدهد که گروه طالبان به طور جبران ناپذیری به تحصیل پسران افغانستانی که اغلب در رسانهها نادیده گرفته میشوند، آسیب رساندهاند. طالبان مکاتب افغانستان را تصرف کرده و هر چیزی را که کشور را غنی و متنوع میسازد، پاک میکنند، آنها درسهای مربوط به هنر، ورزش و مدنی و همچنین تصاویر حیوانات و انسانها را حذف میکنند.
آنها کلماتی را که از دموکراسی، حقوق بشر، صلح، حقوق زنان و آموزش صحبت میکنند، ساکت میسازند. آنها داستانهای شاعران و نویسندگان بزرگ را که فرهنگهای رنگارنگ را منعکس میکنند، ممنوع میکنند. آنها نام دانشمندان بزرگ را حذف میکنند و در حال جایگزینی دیدگاه محدود و سفت و سخت خود هستند، دیدگاهی که هدف آن پرکردن اذهان جوان با خشونت، عدم تحمل و افراطگرایی است.
پسران جوان داستانهای خود را در مورد اینکه در مجالس توسط مقامهای طالبان از وزارت امر به معروف و نهی از منکر به دلیل داشتن تلفن همراه، کوتاهکردن موی یا پوشیدن لباسهای رنگارنگ متمایز شدهاند، به اشتراک گذاشتهاند. آنها را به جلوی جمعیت کشانده، موهایشان را با قیچی کوتاه میکنند و به پاهایشان را تازیانه میزنند.
یکی از بستگان من، زمانی یکی از باهوشترین شاگردان مکتباش بود، اما او میگوید که اکنون فقط به خاطر پدرش به مکتب میرود. او از رویاهای خود برای رفتن به دانشگاه دست کشیده است. طالبان حکم دادهاند که همه دانشآموزان باید دوسال را صرف یادگیری دین خود کنند، مهم نیست که در چه چیزی میخواهند، ادامهی تحصیل دهند. او یکی از کسانی است که آیندهی خود را در افغانستان جدید ویران کرده است.
در گفتوگوهای جهانی در مورد افغانستان، پسران اغلب نادیده گرفته میشوند، گویا آنها سزاوار همدردی یکسان با دختران نیستند. قوانین طالبان برای دختران و زنان سختتر است، اما پسران نیز رنج میبرند. آنها با خشونت به عنوان تنها معلم خود و تنها خود حقیقت بزرگ میشوند. آنها در مدرسه شلاق میخورند، جایی که چیزی جز تعصب طالبان یاد نمیگیرند و در خانه از ترس محبوس شدهاند، بدون پنجرهای برای دیدن دنیای بیرون.
من نمیدانم که این جوانان در حال ساخت وقتی در این محیط تیره و تار بالغ شوند چه چیزی برای افغانستان و جهان به ارمغان خواهند آورد. آیا باید آنها را به خاطر آن مقصر دانست؟