در این روزها که از سویی بازار سرقتهای تاریخی-تمدنی گرم گردیده و از سوی دیگر هر از راه رسیدهای به تاریخسازی و تاریخبافی روآورده است، فردی گویا پژوهشگر پس از دقت در نسب علیشیر نوایی شاعر و دولتمرد معروف عصر تیموریان هرات به واژهی “بخشی” و “کیچکنه” در نام پدر وی برخورده و یکباره در ذهنش خطور کرده که گویا آن واژهی بخشی با مردمان بخشی که در پنجشیر کنونی زندهگی دارند حتمن رابطهای داشته و آن کیچکنه هم همان کیچکن و نام قدیم پنجشیر است و به این ترتیب بخشیهای پنجشیر از اولادههای علیشیر نوایی اند. ایشان که گویا پژوهشگر هم هستند، به همین سادهگی و بدون دقت آسمان ریسمان کرده و با آوردن عنوان “کوتاه نوشته در باره بازماندهگان امیر علی شیر نوایی (بخشی خیلی های پنجشیر)” حکم کلی و قاطع صادر کرده و بخشیخیلیها را یکسره اولاده و بازماندهی علیشیر نوایی قلمداد کرده که پس از خواندن این متن امید میرود سخن بیبنیادشان که تبار گروه مردمییی را بهنحوی مخدوش میسازد را اصلاح سازند.
و اما بخشیها و بخشیخیلیها کیستند؟
نامواژهی بخشی از عناوین کهن دین بودایی است که ریشه در سانسکریت دارد و برای اطلاق به روحانیان بودایی بهکار میرفته است. بهتعبیر دیگر بخشیها همانا روحانیان یا پیشوایان دینی آیین بودا بوده اند. این واژه که در سانسکریت بهشکل Baxśi (باکسی/باکسشی) یاهم Bhikhu/Bhikşu (بهیکهو/بهیکشو) کاربرد داشته و معانی چون “مهربان”، “بخشنده”، “بخشیده” -یعنی چیزی مرادف واژههای بخشش، بخشنده، بخشیده یا بخشندهگی در پارسی امروز که ریشه در پهلوی دارد- را افاده میکرده، بهنظر میرسد همراه با آیین بودا وارد سرزمینهای ما و نیز سرزمین چین، تبت و مغولستان گردیده است. نامواژهی لاما در تبتی مرادف واژهی بخشی است که عنوانی برای روحانیان تبتی پنداشته میشود. این نامواژه در زبان مغولی بهشکل بگسی و پسانها بهگونهی بخشی کاربرد داشته است. بهنظر میرسد مغولهای سرزمین مغولستان که دین/دینهای دیگری داشتند، در اوایل به روحانیان بودایی سرزمین همسایهی خویش (چین) لفظ بخشی را بهکار میبردهاند که به این ترتیب این نامواژه آهسته آهسته وارد زبان آنها شده و پسانها خود این واژه را جهت اطلاق به روحانیان و کاهنان دین خویش بهکار میبستهاند که چونی و چهگونهگی این انتقال خود نیاز به پژوهش و نگارش جداگانه دارد.
بهنظر میرسد بخشیها که پیشوایان آیینی بودهاند، به تبع مقام دینی خویش و نیز آشناییشان با خواندن و نوشتن، در نزد مردم و نیز فرمانروایان پیشااسلامی از جایگاه بلندی برخوردار بودهاند. با آمدن اسلام همانگونه که سایر شعایر و نشانههای پیشااسلامی کمرنگ گردیده، بهنظر میرسد کاربرد این نامواژه هم کمرنگ شده اما پس از مدت زمانی در معنای دیگر و بیشترینه بهمثابهی عنوان رسمی دولتی دوباره وارد صحنهی سیاسی-اجتماعی گردیده است. اینکه این نامواژه در پسااسلام در کجا و در کدام دورهای بهمثابهی عنوان دولتی مطرح گردیده، بهدرستی روشن نیست. اما در مورد مطرح بودن این نامواژه بهمثابهی گروه مردمی و نیز عنوان دولتی از سلطنت خلجیها در هند تا امپراتوری گورکانیان هند و ایلخانیان ایران مدارک و شواهدی در دست است. چنانچه روایاتی مبنی بر فراخواندن و نواختن بخشیها توسط گیوک خان مغول یا سپرده شدن غازانخان از سوی پدرکلانش اباقاخان در دولت ایلخانی به بخشیها جهت آموزش و پرورش و نیز حضور آنها به مثابهی کاتبان، منشیان و معبران خواب در دربارها وجود دارد. بهنظر میرسد مسلمان شدن بخشیها عمدتاً در دورهی مغولها به ویژه پس از مسلمانشدن غازانخان فرمانروای ایلخانی امپراتوری مغول اتفاق افتاده باشد. به این معنا که غازانخان پس از مسلمان شدن، بخشیهای که نزد آنها آموزش دیده بود و به آنها احترام میگذاشت را به انحای مختلف وادار به پذیرش اسلام نمود. چنانچه در تاریخ غازانی برگ ۱۸۸ آمده است: “بتخانهها و آتشکدهها و دیگر معابد… را خراب کردند و اکثر جماعت بخشیان بت پرست را مسلمان کردند.”
در هند دورهی گورکانی ظاهراً در پیروی از خلجیها و سپس سوریها، عنوان دولتی زیر نام میربخشی بهمثابهی عنوان رسمی مطرح بوده که میربخشی همه رتق و فتق امور نظامی امپراتوری بهشمول عزل و نصب منصبداران نظامی، توزیع معاشات آنها، صنفبندی اسبها و… را عهدهدار بوده است. در عین زمان میربخشی به مثابهی منشی جنگ و نیز رییس دفتر یا پیشبرندهی امور دفتری دولت مطرح بوده یعنی در عین زمان هم وظیفهی ملکی و بهنحوی هم وظیفهی نظامی داشته است. با فرستادن قوا و ایجاد قرارگاهها در سرزمینهای مختلف امپراتوری افراد خاصی که بخشی نامیده میشدند و در سلسله مراتب اداری تحت امر میربخشی فعالیت میکردند، در هر پایگاه توظیف میشدند که وظیفهی رسیدگی به امور مختلف سربازان و افسران از جمله پرداخت دستمزد آنها را عهدهدار بودند.
به این ترتیب نامواژهی بخشی چه با آن پیشینهی آیینی و چه هم به مثابهی عنوان رسمی دولتی -همانند عناوین دیگری چون والی، امیر، بیک، سردار، میرزا و…- در جغرافیای وسیعی از هند تا ایران (خراسان، فرارود و ایران امروز) و در دورهی فرمانرواییهای مختلف کاربرد داشته است. امروزه هرچند این نامواژه دیگر بهمثابهی عنوان رسمی مطرح نیست، با آنهم افراد و گروههای زیادی با تبارهای مختلف که ظاهراً از اخلاف بخشیهای آیین بودا یاهم بخشیهای دولتهای قدیم هستند، با توجه به آن پیشینهی درخشان دینی و نیز دولتی این عنوان را بهمثابهی نامخانوادهگی (تخلص) یا هم هویت گروهی/جمعی خویش از هند و پاکستان تا افغانستان، ایران و کشورهای دیگر بهکار میبرند که بهاحتمال قریب به یقین بخشیها یا بخشیخیلیهای پنجشیر هم از همین شمار اند؛ چه از سویی پنجشیر زمانی (ماقبل اسلام) از سرزمینهای پیرو آیین بودا بوده و از سوی دیگر در دورهی گورکانیان البته اوایل دورهی گورکانی بهعنوان بخشی از صوبهی کابل شامل قلمرو امپراتوری گورکانی بوده است.
از نام کامل پدر امیر علیشیر نوایی که “غیاثالدین کیچکنه/کیچینه بخشی” بوده چنین برمیآید که وی نیز یا تباری بخشی داشته یاهم به عنوان بخشی در دورهی تیموری ایفای وظیفه مینموده که در نام خویش عنوان بخشی را حمل میکرده* اما ربط دهی او به پنجشیر در حالی که هیچگاهی حتا سفری هم به این جغرافیا نداشته و قلمداد کردن بخشیهای پنجشیر بهمثابهی اخلاف و بازماندهگان علیشیر نوایی در حالیکه وی در تمام عمر ازدواج نکرده و فرزندی نداشته، چیزی جز اشتباه محض ناشی از عدمآگاهی نسبت به تاریخ نمیتواند باشد. اگر اینگونه آسمان ریسمان کردنها را بپذیریم، پس بهعنوان نمونه رامپراساد بخشی نویسندهی سدههای ۱۹ و ۲۰ گجراتی، آناند بخشی ترانهسرای هندی، کانوالجیت سینگ بخشی هندیالاصل عضو پارلمان نیوزیلند، عنایتالله بخشی سینماگر پیشکسوت ایران و نیز الیاهو بخشی درون رییس پیشین خاخامهای اسراییل را هم میتوان از نوادههای علیشیر نوایی معرفی کرد
واژهی کیچکنه/کیچینه که در نام کامل پدر علیشیر نوایی هم آمده در جغتایی و برخی زبانهای دیگر ترکی-آلتایی بهمعنای “کوچک” است که ظاهراً تخلص یا لقب وی بوده است. برخی هم کیچکنه را نام شهر یاهم منطقهای در آنسوی آمودریا دانسته اند که در دورهی تیموریها و شیبانیها وجود داشته و پدر علیشیر نوایی از آنجا بوده است. نامواژهی کیچکن/کچکن که برخی عوام آن را نام دیگر پنجشیر میدانند، در هیچ کتاب و منبع معتبر تاریخی نیامده و ظاهراً در سالهای پسین و از سوی برخی افراد گاهناگاه بهکار رفته که اصالت و ریشهای در تاریخ ندارد.
*طوری که دیده میشود پدر امیر علیشیر نوایی عنوان بخشی را داشته اما خود وی این عنوان را بهکار نبرده یا در معرفی وی این عنوان را بهکار نبردهاند. این نشان میدهد که ظاهراً پدر وی بنا به شغل دولتی حایز این عنوان بوده است اما خود نوایی بیشترینه بهعنوان امیر شناخته میشود که نشان از تفاوت عنوان وی با پدرش یاهم ارتقای رتبه وی دارد. اگر پدر وی با توجه به اصالت خانوادهگی دارندهی این عنوان بوده باشد، چه بسا که با توجه به اصالت بخشیبودن و خاستگاهش در فرارود ممکن تبار تاجیکی یاهم تبار مختلط اویغوری-تاجیکی یا جغتایی-تاجیکی داشته باشد که این مورد گاه در رابطه به اصالت تباری علیشیر نوایی مطرح بوده و هست که تثبیت درستی یا نادرستی آن نیاز به پژوهش دقیق دارد.
به هرروی، پیوست متن تصویر میربخشی نواب سربلندخان از سرداران اورنگزیب امپراتور گورکانی هند را میبینید که در سدهی هفدهم میلادی کشیده شده است. در این تصویر او یک پرندهی شکاری در دست دارد و با سه درباری در حال گفتوگو است. بر بالای سر وی عبارت (میربخشی نواب سربلند خان کبیر) به چشم میخورد.