احمدشاه مسعود شخصیتی تاثیرگذار سیاسی و نظامی در نیمقرن پسین کشور استکه توانسته بود مسیر تاریخ حکومتهای قومی در افغانستان را تغییر بدهد. احمدشاه مسعود فقط یک نظامی نبود، یک شخصیت سیاسی دارای دیدگاه و آرمان نیز بود و در بارهی مسایل متفاوت کشور از جمله شیوهی حکومتداری و تشکیل دولت شهروندمحور نظر داشت و برای رفع معضلهای قومی و فرهنگی افغانستان سخن گفته بود.
متاسفانه پس از شهادت نابهنگام احمدشاه مسعود دیدگاه، آرمان و جایگاه سیاسی، اجتماعی، مردمی، ملی، فرهنگی و خانودگی او توسط برخی اطرافیان و بهویژه احمدولی مسعود به گروگان گرفته شده و در راستای اهداف شخصی ایشان مورد مصادره قرار گرفت. در این یادداشت که به منظور احترام به دیدگاه و آرمانهای احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور نگاشته شدهاست، بهصورت مستند بهچند مورد از گروگانگیریهای احمدولی مسعود پرداخته میشود تا نسبتا مشخص شود که قهرمان ملی کشور چه دیدگاه و آرمانی داشت و احمدولی مسعود چگونه توانست از دیدگاه و آرمانهای آمر صاحب استفادهی شخصی کرده و به قهرمان ملی کشور که نشان و آدرس جمعی و مردمی حوزهی ما بود، خیانت کند.
۱- گروگانگیری آثار فرهنگی و رسانهای آمر صاحب
احمدشاه مسعود دربارهی حکومتداری، قومیت، زبان و فرهنگ ابراز نظر کرده بود و به معضل حکومتداری، قومیت، زبان و فرهنگ در افغانستان در سخنان و صحبتهای خود اشاره و تاکید کرده بود اینکه تا این معضلها رفع نشوند، دولتی باثبات در افغانستان شکل نمیگیرد. این اسناد و آثار بایستی در بیستسال گذشته، رسانهای و عمومی میشد و در اختیار عموم قرار میگرفت تا مردم میدانستند که احمدشاه مسعود دربارهی قومیت، زبان و شیوهی حکومتداری چه گفته است.
اما با تاسف که احمدولی مسعود این این اسناد را به گروگان گرفت و پنهان کرد تا ادعایی را بنام وفاق ملی بنابر مصلحتهای شخصی و طبق خواست جریانهای استخباراتی مطرح کند و برای اینکه ادعای وفاق ملی خودش مهم جلوه کند، آثار احمد شاه مسعود را پنهان کرد، زیرا آثار احمدشاه مسعود مخالف آنچه بود که احمدولی در وفاق ملی مطرح میکرد.
احمدولی مسعود وفاق ملی را برای اینکه بتواند اسناد و ابراز نظرهای احمدشاه مسعود را دربارهی حکومتداری، قومیت، زبان و فرهنگ کتمان کند، ساخت. احمدولی مسعود برای ساختن وفاق ملی از جریانهای سیاسی، قومی و استخباراتی مخالف نظریات و آرمانهای احمدشاه مسعود پول دریافت میکرد. او برای دریافت پول، وفاق ملی را ساخت و طوری وانمود کرد که دیگر بحث قومیت، زبان، فرهنگ و حکومتداری اهمیت ندارد، درحالیکه سخنان و ابرازنظرهای احمدشاه مسعود (که احمدولی مسعود پنهان کرده بود) به این این مسایل اهمیت میداد و بدون حل این مسایل، افغانستان را آرامشدنی نمیدانست.
۲- گروگانگیری بنیاد شهید احمدشاه مسعود
احمدولی مسعود در دو دههی گذشته فقط به این دلیل که او برادر احمدشاه مسعود است از نام احمدشاه مسعود استفاده کرد و بنیاد احمدشاه مسعود و ریاست آن را به گروگان گرفت، درحالیکه بنیاد احمدشاه مسعود باید یک آدرس جمعی و مردمی میبود و ساختار دموکراتیک میداشت تا میتوانست در راس این بنیاد افرادی با فکر و اهل نظر قرار میگرفتند و برای تحقق آرمان و اهداف احمدشاه مسعود با شیوههای متفاوت تلاش میکردند.
اما احمدولی مسعود نام و بنیاد احمدشاه مسعود را به گروگان گرفت و با استفاده از نام آمر صاحب و از آدرس این بنیاد از خارج و داخل کمکهای کلانی را دریافت کرد، متاسفانه هیچ کار موثری را برای رواج دیدگاه احمدشاه مسعود و حوزهی فرهنگی و سیاسیکه احمدشاه مسعود متعلق آن حوزهی فرهنگی و سیاسی بود، انجام نداد.
۳- گروگانگیری نام و خانوادهی احمدشاه مسعود
احمدولی مسعود در قدم نخست به این دلیل که او برادر احمدشاه مسعود است، احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور را که یک آدرس کلان جمعی و سیاسی برای مردم افغانستان بود، تقلیل داد به سلیقهی خانوادگی خودش و پس از تقلیلدادن احمدشاه مسعود به سلیقهی خانوادگی مورد نظرش، تلاش کرد خود را در راس خانوادهی احمدشاه مسعود قرار بدهد و با استفاده از آدرس خانوادگی احمدشاه مسعود به کاسبی شخصی و سلیقهای خود بپردازد.
برادران مسعود حتا بنام مبارک ایشان احترام نکرده و از آن سؤاستفاده کردهاند. واقعیت این است که در گذشته در افغانستان نام خانوادگی و جود نداشت و کلمه «مسعود» تخلص شخصی آن فرمانده نامدار سرزمین ما یعنی احمدشاه مسعود بود و هیچیک از برادرانش حق نداشتند که از تخلص شخصی ایشان استفاده کنند. این چسپیدن برادران احمدشاه مسعود به تخلص شخصی ایشان نوع سؤاستفاده سیاسی و اجتماعی بود که همه قصر و قصور نامبارکشان را بنام مسعود پیوند زدهاند. احمدشاه مسعود بخش عمدهی زندگیاش را در خانههای گلی ورسج و پنجشیر در تقوا و طهارت سپری کرده بود و «مسعود» متناسبترین نام برای ایشان بود. بنابراین، درست نبودکه برادران ایشان که کولهباری از بدنامیهای سیاسی و اقتصادی را باخود حمل میکنند، پسوند نام مسعود را غصب کرده و با سؤاستفادههای سیاسی و اقتصادی خویش موجب کاهش اعتبار این نام ارزنده شده و لکهی ننگ برجبین منور این نام باشرافت باشند.
ناگفته نماند که تا همبن اواخر برادران احمد شاه مسعود تخلص های دیگری داشتند، احمد ولی «دوست» و احمد ضیا «زبیر» تخلض می کرد. اما بعد از شروع حکومت موقت و مافیایی شدن آخور پربار سیاست در افغانستان، سهم گیری های فردی و گروهی شد، به همین دلیل این افراد تخلص های خویش را تغییر داده و پسوند «مسعود» را به نام خویش اضافه کردند. اگر این افراد با تغییر تخلص خویش و انتخاب تخلص احمد شاه مسعود، شخصیت و مرام بی کفایت و ناپاک خویش را نیز تغییرداده و مرام و مسلک احمد شاه مسعود را انتخاب می کردند، شاید غصب این تخلص قابل تحمل بود، اما این افراد ذره از مرام، مسلک، راه، روش و سلوک دنیوی و اخروی آمرصاحب بهره ی نبرده اند و تخلص «مسعود» را فقط به منظور برآورده ساختن منافع شخصی سیاسی و اقتصادی خویش انتخاب کرده اند.
در مرحلهی دیگر، احمد ولی مسعود دخترش را به عقد احمد مسعود درآورد تا بتواند احمد مسعود را نیز در اختیار داشته باشد که احمد مسعود مستقل از احمدولی مسعود عمل نکند و سوءاستفادهی احمدولی مسعود از آدرس خانوادگی احمدشاه مسعود از بین نرود. بدون شک احمد مسعود وارث نام احمدشاه مسعود است و ما به دلیل احترام زیاد که به احمد مسعود داریم، وارد جزییات این موضوع نمیشویم.
۴- گروگانگیری آرمانها و اهداف احمدشاه مسعود
طوریکه اشاره شد، احمدشاه مسعود فرماندهی نظامی و شخصیت سیاسیای دارای اهداف و آرمان بود. او اگر راه مبارزه و جهاد را انتخاب کرد، برای تحقق اهداف و آرمان سیاسی و فرهنگی بود. یکی از نمونههای اهداف فرهنگیاش این بود که «عملیات برای ادبیات است» به این معنا که زبان، فرهنگ و ادبیات ما در خطر است و ما ناگزیریم برای پاسداری از فرهنگ، زبان و ادبیات خود مبارزه کنیم. در عرصههای سیاسی و اجتماعی نیز آمر صاحب مسعود اهداف و آرمان خود را داشتکه تشکیل یک دولت دموکراتیک، شهروندمحور با مشارکت همهی اقوام بود و دربارهی اینکه دولت فدرال و… باشد نیز حرف داشت و درکل تاکیدش این بود که مردم بایستی نوعیت نظام سیاسی را انتخاب کنند.
اما با تاسف احمدولی مسعود به آرمانها و اهداف احمدشاه مسعود پشت کرد و بنابر انگیزههای شخصی و مصلحتهای منفعتمحور، طبق میل خویش از اهداف و آرمانهای احمدشاه مسعود سوءاستفاده کرد و برای اینکه بتواند نظر مردم را از آرمان و اهداف آمر صاحب دچار انحراف کند، توطیهها و ادعاهای سیاسی خود را از آدرس بنیاد شهید احمدشاه مسعود و از آدرس خانواده و بنام احمدشاه مسعود مطرح کرد. درحالیکه آنچه را احمدولی مسعود زیر نام وفاق ملی میگفت هیچ ربطی به دیدگاه، اهداف و آرمان احمدشاه مسعود نداشت.
در حقیقت احمدولی مسعود درحال انجام خیانت به آرمان و اهداف احمدشاه مسعود بود، اما دردآور این بود که این خیانت به دیدگاه و آرمان قهرمان ملی کشور را از آدرس بنیاد شهید احمدشاه مسعود و از آدرس خانوادهی آمر صاحب انجام میداد و بهعنوان مار آستین علیه آرمانهای قهرمان ملی کشور عمل میکرد. مردم برای اینکه او برادر احمدشاه مسعود است، به سخنان او برای احترام به احمدشاه مسعود اعتنا میکردند، اما مردم نمیدانستند که او درحال انجام خیانت به میراث فرهنگی، سیاسی و اجتماعی احمدشاه مسعود است.
۵- گروگانگیری جبههی مقاومت و خیانت به مردم از آدرس مقاومت
مقاومت نام و آدرسی استکه از احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور به میراث مانده است، زیرا آمرصاحب مبارزهاش در برابر طالبان را مقاومت اعلام کرد. پس از اینکه آمرصاحب توسط جریانهای استخباراتی با همدستی برخی خاینان دیگر به شهادت رسید و جلسهی بن تشکیل شد و حکومت کرزی و غنی رویکار آمد و تا اینکه کرزی و غنی برای تحقق قدرت قومی زمینهسازی کردند و افغانستان را به طالبان سپردند؛ اینبار نیز بنابر میراث فرهنگی و نظامی احمدشاه مسعود، مقاومتخواهی رویکار آمد و شکل گرفت.
اما دیری نگذشتکه جریان مقاومتخواهی را احمدولی مسعود و چند فرد دیگر بنام جبههی مقاومت ملی به گروگان گرفتند. در این گروگانگیری، نخست احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود توسط احمدولی مسعود بنابر روابط خانوادگی و اینکه احمد مسعود دامادش است به گروگان گرفته شد و بعد با گروگانگیری احمد مسعود جبههی مقاومت توسط احمدولی مسعود و رفیقهایش به گروگان گرفته شد و احمدولی مسعود با استفاده از آدرس جبههی مقاومت تجارت خانوادگی خود را ساخت و با استفاده از آدرس این جبهه به فساد مالی و سایر فسادها دست زد و حتا اطلاعا موثق وجود دارد که ایشان و برخی اطرافیانش از آدرس جبههی مقاومت ویزای کشور تاجیکستان را به متقاضیان میفروشند و به حکومت تاجیکستان میگویند که این افراد اعضای جبههی مقاومت استند. این سؤاستفاده از اعتماد دولت تاجیکستان خیانت به تمام خلق تاجیک در دوسوی این مرزها محسوب گردیده و یکی از وقیحترین حرکتهای است که در حال حاضر ادامه دارد.
علاوه براین، به صراحت میتوان گفت که عامل کشتهشدن صدها جوان ارزشمند مقاومتگر در پنجشیر، اندراب تخار و غیره ولایات و تضیعف هستههای مقاومت در سرتاسر کشور، احمدولی است که احمد مسعود و تمام جبهه را به گروگان گرفتهاست. احمدولی همراه با چند نفر مسخشدهی دیگر درحال حاضر اسیر دست ناسیونالیستهای افغان/پشتون مانند کرزی، اتمر و غیره هستند.
احمد ولی روایت مقدس احمد شاه مسعود از جهاد و مقاومت را به سطح قصههای پراکنده در درون کافههای برخی کشورها تقلیل داده و مقاومت را در سفرهای تفریحی یک حلقهی ناپاک خلاصه کرده و احمد مسعود را با حضور چند فرد پشتون/افغان درجه چندم مصروف کردهاست. بهعنوان یک کارشناس به صراحت اعلام میکنم که این سرگرمیهای پراکنده در واقع فرصتسوزیهای است که توسط سازمانهای استخباراتی مربوطه طرح و اجرا میگردد. جایگاه سیاسی و قدرت را فقط گلولههای تفنگ احمدشاه مسعود تعیین میکنند.
به هرصورت تا احمدولی مسعود طبق نیت شوم خود از آرمانها، اهداف و نام و نشان احمدشاه مسعود قهرمان ملی کشور سوءاستفاده کند و مقاومتخواهی ملی را به حلقهی خانوادگی خود برای استفادهجویی مالی و سیاسی تقلیل بدهد، جبههی مقاومت راه بهجایی نخواهد برد. بنابراین، بهتر این استکه احمد مسعود و جبههی مقاومت از گروی خانوادگی احمدولی مسعود نجات پیداکنند، زیرا تا احمدمسعود و جبههی مقاومت از مافیای شخصی احمدولی مسعود نجات پیدا نکنند، از ارادهی مردم برای مقاومتخواهی و از کمک مردم برای مقاومتخواهان توسط احمدولی مسعود سوءاستفاده میشود و این سوءاستفاده در حقیقت خیانت به ارادهی مقاومتخواهی مردم، خیانت به کمکهای مردم برای مقاومتخواهی، خیانت به احمدشاه مسعود و سرانجام خیانت به جامعه و مردم است.