خبرگزاری راسک: پیروزی گروه طالبان بسیاری از کشورها را در موقعیت نامناسبی قرار داد. آنها با این معضل مواجه شدند که آیا واقعیت را بشناسند و با وجود رژیم سیاسی تندرو و متجاوز تازه پدید آمده که میراث بسیار خطرناک و غمانگیزی داشت همراه شوند یا با آن مقابله کنند.
مشکل اصلی که تاکنون مطرح است، به رسمیت شناختن گروه طالبان در سطح رسمی و آغاز روابط دیپلماتیک با این رژیم است. امروزه این رژیم توسط هیچکشوری در جهان به رسمیت شناخته نشده است، علیرغم اینکه روابط دیپلماتیک در سطوح عالی همچنان فعالانه توسعه مییابد.
موقعیت تثبیت شدهی بسیاری از بازیگران سیاست بینالملل براساس شرایط زیر بنا شدهاست: اگر گروه طالبان رژیم خود را اصلاح کند، تغییر عمیقی در سیاست داخلی خود در قبال اقلیتهای مختلف و رعایت حقوق بشر انجام دهد، ممکن است به رسمیت شناخته شود.
در میان آن شرایط، به مشکل زنان اهمیت داده میشود که حقوق آنها توسط گروه طالبان به طور سیستماتیک نقض میشود. در نهایت، یک موضوع مهم دیگر در میان شرایط، جنگ گروه طالبان با ساختارهای تروریستی بینالمللی است که در خاک افغانستان پناهگاهی پیدا کردهاند.
هم کل جهان و هم قدرتهای منطقهای از گروه طالبان خواستار مبارزهی سازش ناپذیر با تروریستها هستند. در صورت رعایت الزامات، جامعهی بینالمللی آماده خواهد بود تا در نیمهی راه ملاقات کند، یعنی بازگشایی وجوه دولتی افغانستان که در بانکهای غربی نگهداری میشود و رژیم گروه طالبان را به رسمیت بشناسد.
این رویکرد دیپلماتیک سابقهی بسیار طولانی دارد. موارد مختلف تاریخی نشان میدهد که اگر طرفین بخواهند به توافق برسند و بخشی از این نیروهای انقلابی و رادیکال تمایل به ادغام در سیاست جهانی داشته باشند، این رویکرد میتواند موفق باشد.
در مورد گروه طالبان، اصل «هویج و چوب» هنوز نتایج جدی به همراه نداشتهاست. واقعیت این است که در واقع تقاضای جامعهی بینالمللی بر مسایل بنیادین روح سازمان رادیکال تاثیر میگذارد. آنها اساس ایدئولوژیک گروه طالبان را تشکیل میدهند.
در چنین سیستمهای رادیکالی، عدول از این اصول میتواند منجر به فرسایش درونی آنها شود. رهبران گروه طالبان این را به خوبی درک میکنند. بنابراین آنها به هر طریق ممکن برای طفره رفتن از این الزامات و عدم رعایت آنها تلاش میکنند.
بر این اساس، اوضاع از این جهت پیچیده میشود که ممکن است تعدادی از کشورها به دلیل منافع خود عملا به سمت گروه طالبان بروند و در نتیجه نادیده گرفته شوند. این به نوبهی خود میتواند طالبان را به این نتیجه برساند که آنها میتوانند به هدف خود یعنی به رسمیت شناختن رسمی، بدون رعایت الزامات مربوط به رعایت حقوق بشر از جمله حقوق زنان و مبارزه با ترور بینالمللی دست یابند.
اخیرا ساوت چاینا مورنینگ پست مصاحبهای با یو شیائونگ، فرستادهی ویژه پکن در امور افغانستان منتشر کردهاست. اظهارات نمایندهی ویژهی چین نشان دهندهی تعامل فزاینده با رژیم گروه طالبان است. یو شیائویونگ گفت که چین روند کلی این موضوع را در موضوع افغانستان به درستی درک کردهاست.
وی افزوده که در تصویر بزرگ دیپلماسی خارجی ما، موقعیت پیشگیرانهی ما در افغانستان و منطقه همسایه آن در جنوب آسیا تقویت شدهاست. افزایش موضع فعال چین در افغانستان در دههی گذشته به حفظ امنیت در منطقه شمال غربی چین، که همسایهی مشکلسازش هم مرز است، کمک کردهاست.
نگرانی دیرینهی پکن این است که همسایهاش گروههای تروریستی و افراطی را در قلمرو خود پناه دهد که میتواند تهدیدی امنیتی بهویژه برای سینکیانگ، منطقهای که با افغانستان هم مرز است، باشد.
در همین حال، رهبران گروه طالبان به پکن اطمینان دادند که تهدیدات چین را تهدیدی علیه کشور خود می دانند. در حالی که چین بهطور رسمی رژیم گروه طالبان را به رسمیت نمیشناسد، چین به همراه پاکستان و روسیه یکی از معدود کشورهایی است که پس از خروج آشفتهی نیروهای آمریکایی از افغانستان دو سال پیش، حضور دیپلماتیک خود را در کابل حفظ کردهاست.
اظهارات یو شیائویونگ در بحبوحهی نشانههای فزایندهای بیان شد که چین همچنان به تعامل خود با افغانستان ادامه میدهد، از جمله ورود بلال کریمی سفیر جدید طالبان در ماه نوامبر به پکن. این واقعیت، چین را در میان تعداد انگشت شماری از کشورهایی قرار میدهد که از زمانی که گروه طالبان در سال ۲۰۲۱، قدرت را دوباره به دست آورد، آمادهی میزبانی از سفیر گروه طالبان است.
اواخر ماه گذشته، این مقام ارشد گروه طالبان با لیو جین سونگ، رییس بخش آسیایی وزارت خارجهی چین دیدار کرد. به گفتهی این وزارتخانه، این دیدار برای مبادلهی دوستانه و عمیق برگزار شد. در اواخر دسامبر، چین پس از یک گزارش ارزیابی مستقل که در ماه نوامبر منتشر شد، از رای گیری در شورای امنیت سازمان ملل برای انتصاب فرستادهی ویژه برای کشور جنگ زده خودداری کرد.
دومین کشوری که فعالانه به سمت برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با گروه طالبان پیش میرود، قزاقستان است. به ویژه، در پایان سال گذشته آستانهی تصمیم گرفت که گروه طالبان را از فهرست سازمانهای ممنوعه خارج کند.
خبرگزاری کازینفورم نوشته که آیبک اسمادیاروف، نمایندهی رسمی وزارت امور خارجهی جمهوری قزاقستان این را اعلام کرد. اسمادیاروف گفت که قزاقستان مرتبا فهرست ملی خود از سازمانهای تروریستی ممنوعه را به منظور بهروزرسانی این فهرست انجام میدهد.
به گفتهی سمادیاروف، به عنوان بخشی از این روند، قزاقستان تصمیم گرفت «طبق رویهی سازمان ملل» جنبش گروه طالبان را از این فهرست حذف کند. او به قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که اجباری هستند اشاره میکند و براساس قطعنامهها، گروه طالبان در لیست سازمانهای تروریستی قرار نگرفته است.
یک کشور دیگر وجود دارد که سیاست حمایت قوی از گروه طالبان را دنبال میکند و تمام تلاش خود را برای تشکیل پیش نیازهای مشروعیت بینالمللی این سازمان رادیکال به کار میگیرد. اینجا جمهوری اسلامی پاکستان است.
اقدامهای پاکستان همچنین در زمینهی تلاشهای عمومی جامعه بینالمللی که به دنبال وادار کردن گروه طالبان به انجام اصلاحات مورد نیاز و انجام اقدامات معین به منظور به رسمیت شناختن رسمی و لغو تحریمها هستند، خودنمایی میکند.
اسلامآباد به عنوان بنیانگذار، حامی اصلی و مربی این جنبش رادیکال، به دنبال ادغام رژیم طالبان در جامعهی بینالمللی است. این کشور فعالانه برای به رسمیت شناختن گروه در سطح بینالمللی لابی میکند.
بر این اساس، باید در نظر داشت که با وجود دگرگونیهای معین در زندگی عمومی افغانستان، وضعیت در کل هنوز تغییر نکردهاست. در واقع، تغییراتی نسبت به اظهارات کمتر رادیکال و مسوولیت بیشتر در قبال سخنان آنها مشاهده میشود.
با اینحال، گروه طالبان هنوز به شدت از دولت دور هستند، که به رژیم آنها اجازه میدهد تا در روند سیاسی بینالمللی شرکت کنند. مانند قبل، الزامات فوق توسط گروه طالبان برآورده نشدهاست. به همین دلیل است که اقدامهای سیاسی برخی کشورها که با این وجود قصد تعمیق روابط دیپلماتیک با آنها را دارند، این روند را تسریع نمیکند. برعکس، آنها شرایطی را ایجاد میکنند که تحت آن، گروه طالبان اصلاحاتی را در مورد رویههای ظالمانه و قدیمی ایجاد شده در امارت برای قرنها اعمال نمیکنند.
گفتنیست، گروه طالبان همچنان امید خود را برای به رسمیت شناختن و کاهش تحریمها بدون انجام اصلاحات حفظ خواهند کرد. برای تطبیق موفقیت آمیز سیاست انسانی سازی رویهها در داخل افغانستان و مبارزهی موفق با تهدید تروریستی، اقدامهای واقعا مشترک و یکپارچه از سوی تمامی بازیگران مسوول در سیاست بینالمللی لازم است.