خبرگزاری راسک: جیمز ایوری کارگردان سرشناس و مسنترین کسی که تا به حال برندهی جایزهی اسکار شده و هنوز در ۹۵ سالگی فیلم میسازد، مستندی را دربارهی سفر سازندهاش در سال ۱۹۶۰ به افغانستان تهیه میکند.
ایوری آمریکایی، بیشتر به خاطر مجموعهای از درامهای لباس دربارهی احساسات سرکوبشدهی بریتانیاییها، از جمله بازماندههای روز و پایان هاوارد، هر دو با بازی آنتونی هاپکینز و اتاق با منظره با دنیل دی لوئیس، شناخته شدهاست.
در سال ۲۰۱۷، او با فیلمنامهای «مرا به نام خودت صدا کن» با بازی تیموتی شالامه به عنوان نوجوانی که جنسیت خود را کشف میکند، به نسل جدیدی رسید که در سن ۸۹ سالگی برندهی اسکار عاج شد.
اما کار او به عنوان دانشجویی که در ونیز و آسیای جنوبی فیلمهایی دربارهی هنر میساخت، شروع شد. او به خبرگزاری فرانسه گفت: «من در هند فیلم میساختم و داغ و داغتر میشد. حامیان به من گفتند که به یک آب و هوای خنکتر بروم، بنابراین به افغانستان رفتم. من چیزی در مورد آن نمیدانستم، اما رفتم.»
او ادامه میدهد که دهها سال بعد، فیلمهای او از کابل در یک مستند ساخته شد که یک افغانستان صلحآمیز را نشان میدهد، قبل از جنگها و افراطگرایی که آن را به دههها خشونت کشاند.
گیلز گاردنر، یکی از همکاران قدیمیکه پس از کندن فیلم از آرشیو ایوری به جمعآوری فیلم کمک کرد، گفت: «(فیلم) از اولین حلقهی شگفتانگیز، بسیار شاعرانه و مرموز بود. او گفت: «با تمام اطلاعاتیکه در مورد افغانستان داریم، خشونتی که در اخبار میبینیم، این تصور از آن به عنوان مکان زیبایی پاک شدهاست.»
فیلم حاصل، آب و هوای خنکتر، بهعنوان یک نوع داستان منشا کار ایوری عمل میکند، زیرا بلافاصله پس از بازگشت از افغانستان بود که اسماعیل مرچنت تهیهکنندهی آن را ملاقات کرد. آنها به صورت شخصی و حرفهای درگیر شدند و تا زمان مرگ مرچنت در سال ۲۰۰۵ بیش از ۴۰ فیلم را با هم ساختند. در آن زمان نام آنها «Merchant Ivory» تبدیل به کلمهای برای درامهای دورهی با کیفیت بالا شده بود.
رابطهی عاشقانهی آنها در طول زندگی مرچنت هرگز فاش نشد، زیرا او از یک خانوادهی محافظهکار هندی بود، اما ایوری گفت که زندگی خودش تا حد زیادی یک نسیم بود. او اصرار داشت که بزرگشدن همجنسگرا در یکی از شهرهای اورگان خوب و یا حتی ایدهآل بود.
او گفت: «من نمیدانم چرا مردم فکر میکنند من باید از هر چیزی فرار کنم، من یک مرد جوان خوشحال بودم.»
او که در سال ۹۵ وضعیت خوبی داشت و برای نمایش این مستند بین اروپا و ایالات متحده سفر میکرد، به عنوان مردی کم پشیمان شناخته میشود، جدا از غم از دستدادن دوستان، به ویژه مرچنت و شریک نویسندگی آنها، رمان نویس روث پراور جابولا.
او گفت: «کاش آنها هر روز اینجا بودند و من آنها را دوست دارم. من الان پیرمردی هستم و دوستان صمیمی دارم، اما دلم برای آنها بسیار تنگ شدهاست.»