معاهدهی ننگین تاریخی گندمک دنبالهی اقتدارطلبی و تداوم قدرت شاهان بارکزایی است که توسط امیرمحمدیعقوبخان با انگلیسها یا کمپنی هندشرقی آنزمان در سال ۱۲۵۲ امضا شدهاست. امیرمحمدیعقوبخان برای بقای اقتدار سیاسی و سلطهی خانوادگی خویش، با امضای این معاهده تن به پذیرفتن خواستهای بریتانیای وقت داده و آن را امضا کرده که براساس آن بخشی از خاک کشور را به کمپنی هند شرقی سپردهاست.
به روایت تاریخ، پس از به قدرترسیدن خانوادهی ابدالی در کشور دو قدرت بزرگ استعماری زمان (روسیهی تزار و کمپنی هند شرقی یا انگلیسها) آغوش بازی برای معاملهی سیاسی روی خاک خراسان برای شاهان این خانواده بوده که هربار با مراجعهی آنان به این استعماریون، آنها معاهدههای گوناگونی را با شاهان نالایق و سستعنصر این دو خانواده به امضا رساندهاند که بربنیاد آن بخشی از خاک کشور را از بدنهی جغرافیای خراسان جدا کردهاند.
یکی از معاهدات ننگین تاریخی کشور که امیرمحمدیعقوبخان، حاکم بارکزایی آنرا با انگلیسها در ده ماده امضا نموده و بربنیاد آن بخشی از خاک خراسان را به انگلیسها و کمپنی هند شرقی زمان واگذار نمود، معاهدهی تاریخی ننگین گندمک است که در ده مادهی از قبل نوشتهشده توسط انگلیسها در ۶ جوزا/خرداد، ۱۲۵۸میان امیرمحمدیعقوبخان حاکم وقت و «کیوناری» نمایندهی انگلیس به امضا رسیدهاست.
به روایت تاریخ، امیرمحمدیعقوبخان با امضای این معاهده، مناطق کُرم تا ابتدای جاجی، درهی خیبر تا کنارهی شرقی هفتچاه، لندیکوتل تا سیبی و پشین تا کوه کوژک را که خاک اصلی خراسان بزرگ بودهاند، یکجا با آزادی کشور و مردم آن به هند بریتانیوی تسلیم کرد. این معاهدهی تاریخی که دستآورد بزرگی برای انگلیسها جهت دستیافتن به شاهرگهای حیاتی خراسان (بولان، پیوار و خیبر) دانسته میشد، جهت ارجگزاری به آن در لندن جشن گرفتند.
امیرمحمدیعقوبخان که با امضای این معاهده رسما پادشاه دستنشاندهی انگلیسها درکشور شد، مطابق به مادهی سوم آن پذیرفت که: «در روابط با حکومتهای خارجی پایبند مشوره با حکومت بریتانیا بوده و درصورت حملهی خارجی، امداد نظامی، اسلحه و پول انگلیسی بهغرض دفاع، طوریکه انگلیس مناسب بداند، استعمال خواهد شد.»
در مادهی نهم این معاهدهی ننگین دیده میشود که شاه بارکزایی همچنان پذیرفتهاست که: «حکومت بریتانیا مسوولیت میچینی و خیبر را که بین پشاور و جلالآباد واقع است و همچنان مسوولیت امور رفتوآمد قباییلی را که در این منطقه تعلق دارند بهدست خود خواهد داشت.» پاداشی که بربنیاد این سخاوت سیاسی (معامله بر سرخاک) دولت بریتانیا متعهد به پرداخت آن به امیر شده بود، در کنار پذیرفتن امارت او، مطابق به مادهی دهم پرداخت سالانه ۶۰۰ هزار روپیه بوده است.
به روایت «افغانستان درپنج قرن اخیر» محمدیعقوبخان که بلافاصله پس از شنیدن خبر مرگ پدرش بر تخت امارت تکیه زد. دقیق زمانی بود که کشور از سه طرف توسط انگلیسها احاطه شده بود و بدون پرداختن به دفاع از کشور، با ارسال نامهای به انگلیسها از وفات پدرش و رسیدن خودش برتخت خبر داده پیشنهاد مذاکره و دوستی کرد که انگلیسها هم با علاقهمندی پیشنهاد او را با طرح گندمک استقبال کرده و در کنار ایجاد سفارت خویش در کابل و تسلط بر سیاست خارجی افغانستان، مناطقی را که سنگر دفاع از کشور خوانده میشد برای خویش تقاضا کردند.
بهروایت تاریخ معاصر افغانستان: «شکی نیست که در آن وقت ارتش افغانستان در مقابل متجاوزین شکست خورد و نیروی انگلیس به افغانستان وارد شد، اما نیروی ملی مردم افغانستان که قوت آن در جنگ اول افغانستانیها و انگلیس ثابت شده بود، در جای خود موجود و در انتظار قایدی بودند که آنرا در جنگ علیه دشمن رهبری کند.» اما یعقوبخان بدون توجه به ارادهی آزادمنشی مردم افغانستان برای مقابله با انگلیس، دست به معاملهی ننگین برای تداوم و حفظ قدرت خود زد و افغانستان را بار دیگر در عمق استعمار بریتانیای وقت فرو برد.
تاریخنگاران افغانستانی با توجه به احساسات آزادیخواهانهی مردم کشور در مقابل متجاوزین وقت نوشتهاند، اگر امیرمحمدیعقوبخان با اتکا به نیروی ملی و مردمی در برابر حملات انگلیسها مقاومت میکرد و اگر نمیتوانستند آنان را شکست دهند، دستکم شرایط معاهدهی دیورند به اندازهای که امیرمحمدیعقوبخان آنرا امضا کرد، یکطرفه و به زیان کشور نمیبود.
از اینکه امیر بارکزایی مرد تشنه به قدرت و بیشتاب برای حفظ آن بود، در جریان سالیان متمادی در زندان موازنهی روانی خود را از دست داده بود و سالها در آرزوی قدرت بود، تن به این معاهدهی ننگین داد. به روایت تاریخ، پس از امضای معاهدهی گندمک، کیوناری سفیر انگلستان در کشور تعیین شد و با یک تیم ۷۵۰ نفری از قوای محافظ انگلیسی وارد کابل شد و در امارت امیرمحمداعظمخان در بالاحصار کابل اقامت اختیارکرد. این ژنرال بریتانیایی بهگونهی مستقیم در امور داخلی کشور که بخشی از معاهدهی دیورند نیز نبود مداخله را آغاز کرد. اقدامات مداخلهگرانهای که خیلی زود منجر به تحریک احساسات ملی و میهنی مردم کشور شد.
تاریخ معاصر افغانستان همچنان نگاشته است، همان نیروی مردمی و احساسات ملی که در امضای معاهدهی ننگین گندمک ازسوی امیربارکزایی نادیده گرفته شده بود، پس از مداخلههای آشکار سفیر انگلیس و همراهانش با حمایت بخشی از ارتش بیدار شده و در کنار آتشزدن سفارت، سفیر و همکارانش را کشتند. اما امضای معاهدهی ننگین دیورند درکنار از دستدادن دایمی بخشهایی از خاک خراسان بزرگ، داغ ننگین تاریخی ماندگار بر جبین شاهان قبیلهای باقی ماند.