علت العللانحطاط درتمام ابعاد و ام الفساد در افغانستان؛ اتخاذ مشی سیاسی فاشیستی قومی میباشد.
زمانیکه سیاست قومی به عنوان راهبردی ترین منبع تدوین قوانین و راهکار حکومت و دولت، در جامعه نهادینه شد؛ نباید انتظار داشته باشیم که این مرض مذموم درجامعه ساری و جاری نمیشود.
بزرگترین خطا و اشتباه مرگیار حامدکرزی و شرکای او در دوران جمهوریت کذایی، تقسیم ثروت، دولت و قدرت براساس قومیت بود.
حامدکرزی عمداً از نهادینه شدن دموکراسی و احزاب مدرن جلوگیری نمود؛ زیرا برآمد و خروجی دموکراسی حقیقی را در افغانستان به نفع نگاه راهبردی قدرت قومی نمی دانست.
نتیجهی ادامهی سیاست بیمار مافیای قومی، ظهور عناصر قومی در چهار گوشهی کشور و تقسیم ثروت و قدرت و دولت بین آنها بود.
طبیعیترین برآیند سیاست قومی، انتشار آن در زیر مجموعه های هر هویت کلان فرهنگی و قومی می باشد.
نتیجهی طبیعی این سیاست غلط، تقسیم هویت های کلان قومی و فرهنگی به اجزای جدید تا محلات و خانواده ها پیش رفت و تمام اجتماع را مبتلا ساخت.
نتیجهی هولناک و وحشتناک سیاست قومی و فاشیستی، فروپاشی اجتماعی و فقدان تعریف درست منافع ملی و منافع بینالمللی درکشور می باشد.
یکی از مصادق بارز بیماری مزمن و ساری سیاست قومی را دراین روزها می توان در مناظرهٔ اسماعیل یون و لطیف پدرام، مصاحبه نغمه، گفتگو استاد عطا و نوشته های توهم برانگیز عبدالغفور لیوال مشاهده نمود.
سخن آخر
سیاست قومی در هیچ جا متوقف نمی شود، سیاست قومی تا آخرین اجزای اجتماعی و فرهنگی و حتی خانواده پیش می رود و مطمین باشید که تا درب اطاق خوابتان خواهد آمد.
تنها راه حل، توقف این سیاست مذموم و فاشیستی و برگشت به شهروند محوری، دموکراسی حقیقی، قانون اساسی سیکولار، ایجاد احزاب مدرن، پذیرش تکثر و تنوع و پرهیز از هر نوع تنفر و تعصب می باشد.
اگر ما توانستم عمل به نکات بالا را از خودما آغاز کنیم؛ بیگمان در عرصهی اجتماع و کشور موفق خواهیم شد.