خبرگزاری راسک: فرزندان مقامهای گروه طالبان در کرسیهای بلند دولتی و جنگجویان اینگروه مصروف آموزش حملات انتحاری در خط نبرد هستد. جهاد، شعاریکه در بیستسال گذشته ابزار تحریک احساسات دینی افغانستانیهای سنتی و کمسواد جهت رسیدن به قدرت و کرسیهای بلند برای مقامهای گروه طالبان و خانوادههای آنان بودهاست.
یافتههای خبرگزاری راسک در مورد پسران و اعضای خانوادههای مقامهای گروه طالبان نشان میدهد که مقامهای این گروه پس از سلطه بر افغانستان در مورد گماشتن پسران و اعضای خانوادههای خویش در پستهای بلند دولتی با یکدیگر در رقابت بوده، پسران، برادران و اعضای نزدیک خانوادههای خویش را براساس رابطه و بدون داشتن سواد لازم در پستهای بلند دولتی انتصاب نموده، مصروف جمعکردن پول هستند.
بربنیاد یافتههای این گزارش، سراجالدینحقانی، شهابالدین دلاور و امیرخان متقی از جمله مقامهای هستند که تمامی اعضای خانواده و نزدیکان خویش را بدون توجه به سواد و تخصص در پستهای بلند حکومتی گماشتهاند. بربنیاد اطلاعات، سراجالدین حقانی وزیر داخلهی گروه طالبان برادرش حافظ عزیز حقانی را بهعنوان منشی ویژهی وزارت داخله و برادر دیگر خویش، انس حقانی را در کمیسیون تماس با شخصیتهای خارج از کشور، کاکایش خلیلالرحمان حقانی را بهصفت وزیر امور مهاجرین و عودتکنندگان و مامای خویش «مالیخان» را بهعنوان معاون وزیر دفاع این گروه مقرر کردهاست.
در سوی دیگر، شهابالدین دلاور وزیر معادن گروه طالبان که اخیرا پسرش مغفورالله دلاور بهعنوان سفیر این گروه در اوزبیکستان گماشته شد. چندین تن دیگر از اعضای خانوادهی او در پستهای بلند حکومت این گروه وظیفه دارند. روحالله شهاب فرزند دیگر شهابالدین دلاور، رییس بخش پلان و پالیسی معاونیت اقتصادی ریاستالوزرای این گروه، شمسالدین احمدی داماد آقای دلاور که ریاست یکی از ناحیههای شهرداری کابل را بر عهده دارد و همچنان یکی از برادران وی بهحیث رییس در وزارت خارجه انجام وظیفه میکند. شهابالدین دلاور عضو دفتر سیاسی گروه طالبان در قطر بود که پس از سلطهی این گروه بر افغانستان به مسند وزارت معادن و پترولیم رسید.
آقای دلاور خود نیز در بیشتر از دوسال گذشته دهها قرارداد استخراج معادن و منابع زیرزمینی کشور را به مزایده گذاشته و کار استخراج آنان را آغاز کرده است؛ موردی که به گفتهی آگاهان اقتصادی، این قراردادها شفاف نبوده و گروه طالبان بیشتر در جهت منافع شخصی و گروهی خویش از استخراج و پول آن استفاده میکنند.
امیرخان متقی، وزیر خارجهی گروه طالبان نیز از جمله مقامهای ارشد اینگروه است که بستگانش را در مناصب بلند دولتی گماشته است. او برادرش محمدنبی متقی را بهعنوان منشی ویژهی وزارت خارجهی این گروه منصوب کرده، احمدالله متقی، برادر دیگرش رییس ادارهی اطلاعات و فرهنگ این گروه در هرات و امانالله افغان، برادر دیگر خویش را بهعنوان عضو کمیسیون فرهنگی این گروه گماشته است. عبدالله متقی، برادر دیگر امیرخان متقی همچنان مسوول مدرسهی ریاضالعلوم در ششدرک، در مرکز شهرکابل است.
این درحالی است که ملاهبتالله، رهبر مخفی اینگروه، در ماه حوت/اسفند، سال گذشته با صدور فرمان شفاهی به تمامی مقامها و اعضای این گروه دستور داده بود که مسوولان این گروه حق ندارند فرزندانشان را در ادارههای دولتی استخدام کنند و کسانی از فرزندان مقامهای اینگروه که پیش از این فرمان به مسندهای بلند حکومتی گماشته شده بودند نیز برکنار شوند.
رهبر این گروه همچنان تاکید کرده بود که وزارتخانهها و ادارههای دولتی آنان باید از استخدام افراد بر پایهی وابستگی (خویشاوندی و روابط شخصی) خودداری کنند. فرمانی که تنها جنبهی تبلیغاتی داشته است، زیرا تمامی مقرریها در نظام این گروه بر پایهی روابط خانوادگی، گروهی و زبانی بوده و افرادی از اقوام غیرپشتون را که در بخشهای کاری خویش تخصص داشتهاند از وظایفشان برکنار کردهاند.
آگاهان سیاسی میگویند، گروه طالبان قدرت سیاسی و کرسیهای دولتی در کشور را در انحصار خود درآورده و مقامهای پشتونتبار اینگروه قدرت را در میان خود تقسیم کردهاند.
بربنیاد این تقسیمبندی، هرکدام از این مقامها، فرزندان و اعضای نزدیک خانوادههای خویش را بدون درنظرداشت تخصص در کرسیهای بلند حکومتی مقرر میکنند. بهگفتهی این آگاهان، دستیابی به قدرت در میان اعضای گروه طالبان نیز نیاز به رابطه و واسطه داشته و از همینرو جنگجویان ردهپایین آنان که سالها برای پیروزی اینگروه در میدانهای جنگ سینه سپر کرده و انسان کشتهاند، نیز بدون برخورداری از رابطه و واسطه نمیتوانند به مقامهای بالا دست یابند.
عنایتالله معنوی استاد دانشگاه و آگاه مسایل سیاسی میگوید، فرزندان مقامهای گروه طالبان در بیستسال نبرد آنان در مقابل نیروهای امنیتی افغانستان، مصروف آموزش در مدارس پاکستانی و شمار دیگر از کشورها بوده، اما جنگجویان اینگروه که بیشتر عمرشان را در دشت و بیابانها و در جنگ سپری کردهاند، از سواد محروم شده از همینرو باید برای همیشه در خدمت حفظ قدرت و ثروت مقامها و اعضای خانوادههای اینگروه باشند.
به گفتهی آقای معنوی، در بیستسال گذشته فرزندان مقامهای ارشد گروه طالبان در ناز و نعمت و در خارج از افغانستان بزرگ شده و در مدارس پاکستانی درس خواندهاند؛ اما جوانانی از خانوادههای مذهبی و بیسواد روستایی را جذب گروه خویش نموده و از آنها در حکم نیروی رزمی در جنگها، حملههای انفجاری و انتحاری استفاده نمودهاند. مقامهای گروه طالبان در بیستسال گذشته با راهاندازی تبلیغات و تحریک احساسات دینی مردم بهنام جهاد در روستاها و شهرستانها از خانوادهها میخواستند فرزندانشان را برای آنچه آنان پایان اشغال افغانستان و شکست آمریکا تبلیغ میکردند به این گروه بسپارند تا از آنها به مثابهی نیروی جنگی استفاده کنند.
اغلب جنگجویان ردهپایین اینگروه باور داشتند که فرزندان و اعضای خانوادههای فرماندهانشان در جنگها حضور داشته و دوشادوش آنها علیه حکومت پیشین افغانستان میجنگند. تصوری که تنها فریب تبلیغاتی و اشتباه بیش نبود، زیرا تا هنوز یک مورد از حملههای انتحاری یا انفجار که نشان بدهد توسط فرزندان یا اعضای نزدیک خانوادهی این مقامها انجام شده باشد ثبت نشدهاست.
در کنار آن بسیاری از جنگجویان گروه طالبان با غرق شدن در تبلیغات احساساتی دینی توسط اینگروه حتا حقوق ماهانه دریافت نمیکردند و رایگان در خدمت رسانیدن مقامهای خویش و فرزندان آنان بر کرسیهای بلند دولتی رزمیده و در حال حاضر نیز این روند جریان دارد. اسلام ابزار رسیدن به قدرت و استفاده از کمسوادی افغانستانیهای روستایی بوده که در حال حاضر نیز فرمانهایی از سوی مقامهای گروه طالبان برای حفظ قدرت استفاده میشود.
نویسنده: نورالحق فروغ بدخشانی