زمانی که طالبان سال گذشته کابل را به تصرف خود درآوردند، عمران خان نخست وزیر پاکستان برای اولین بار گفت که پاکستان پس از پنجاه سال به عمق استراتژیک خود در افغانستان دست یافته است، جنرال فیض حمید، رئیس آی اس آی همچنین با انتشار تصویری نوشت که بخشی از «ماه» در افغانستان گسترده شده است. به این معنا که اکنون پرچم پاکستان بر فراز افغانستان در اهتزاز است.
زمانی که کشوری به نام پاکستان ایجاد شد، از آن زمان این ایده در سران نظامی پاکستان قوت گرفت که افغانستان باید تحت نفوذ پاکستان قرار گیرد، مانند رئیس جمهور مارشال ایوب خان که می گفت استراتژی اصلی دفاع از پاکستان شرقی در غرب نهفته است یعنی برای اینکه پاکستان شرقی از نفوذ هند در امان بماند، باید هندوستان را بیشتر بر افغانستان متمرکز کرد و برای هندی ها در افغانستان سردرگمی ایجاد کرد.
عمق استراتژیک یک مفهوم استراتژیک نظامی است که هدف اصلی آن ایجاد شکاف بین میدان جنگ و حوزه های اقتصادی و سلطنتی یک کشور است. اما اکنون استراتژی پاکستان در برابر افغانستان گسترش یافته و دارای چهار بخش نظامی، اقتصادی، سیاسی و ایده آلیستی است.
در ابتدا فقط رهبران پاکستانی به این سیاست فکر می کردند، اما زمانی که بنگلادش در سال ۱۹۹۱ با کمک هند از پاکستان استقلال یافت، کار عملی برای این استراتژی شروع شد، زیرا پاکستان می ترسید که او بین دو کشور رقیب گرفتار شود. چون پاکستان می خواست با این استراتژی مسئله پشتونخوا را با افغانستان حل کند در آن زمان تعلیم مجاهدین افغان را در پاکستان علیه سردار محمد داود خان رئیس جمهور این کشور شروع کرد که سپس در افغانستان حملات تروریستی انجام دادند اما زمانی که شوروی در سال ۱۹۷۹ به افغانستان حمله کرد. پاکستان فرصت خوبی برای اجرای این سیاست به دست آورد.
در این میان هند یک نیروی نظامی واکنش سریع برای جنگ احتمالی با پاکستان ایجاد کرده است که ظرف چند ساعت پس از شروع جنگ وارد خاک پاکستان می شود، به طوری که اگر ارتش پاکستان بجنگد، این جنگ بیشتر در خاک پاکستان خواهد بود و اگر مجبور به استفاده از سلاح های هسته ای شوند در خاک پاکستان خواهد بود.
پاکستان استراتژی نظامی خاص خود را در برابر این استراتژی هند دارد، یعنی اگر ارتش هند در این استراتژی کامیاب شود، باید جایی برای عقب نشینی داشته باشد، که آن قلمرو افغانستان در نظر گرفته شده است. سپس از آنجا با هندی ها وارد جنگ خواهد شد. برای تحقق این ایده یک امر حائز اهمیت بسیار است و آن اینکه پاکستان می خواهد در افغانستان دولتی داشته باشد که تحت کنترلش باشد و بخصوص در ولایات نزدیک خط دیورند که پاکستان باید نیروهای دفاعی استراتژیک خود را خود داشته باشد. بخشی از ارتش و هر زمان که با هند جنگ می شود، ارتش پاکستان همراه با این نیرو با ارتش هند وارد نبرد شود.
این نیروی استراتژیک طالبان است.دکتر رنگین دادفر سپنتا مشاور سابق امنیت ملی افغانستان نیز در کتاب خود (سیاست افغانستان از روایت درون) به این موضوع اشاره کرده است که پاکستان خواهان پشتونستان معکوس در افغانستان است که پشتونستان معکوس همین جایی هست که قبلا توضیح داده شد.
پاکستان می خواهد که افغانستان کشوری متکی به پاکستان باشد، یعنی تمام مواد معدنی افغانستان توسط شرکت های پاکستانی استخراج شود. چون افغانستان متخصص و ماشین آلات استخراج مواد معدنی ندارد پس این مواد معدنی توسط شرکت های پاکستانی و کارگران پاکستانی استخراج می شود و سپس به نام پاکستان در بازار بین المللی فروخته می شود و در افغانستان بند ساخته نشود و حتی اگر ساخته شوند، بیشتر در جاهایی خواهند بود که به نفع پاکستان است و از طریق افغانستان، کالاهای تجاری پاکستان بدون هیچ گونه مالیات ترانزیتی به آسیای مرکزی برود.
پاکستان بر اساس تئوری واقع گرایی در روابط بین الملل، سیاست واقع گرایانه را علیه افغانستان پیش می برد، توسعه اقتصادی، سیاسی و نظامی کشور تهدیدی برای کشور دیگر تلقی می شود و موقعیت ژئواکونومیکی افغانستان به گونه ای است که اگر یک کشور قوی با دولت قوی تاسیس شود، به زودی به چهارراه اقتصادی آسیا تبدیل می شود و پاکستان می خواهد افغانستان به چهارراه اقتصادی تبدیل نشود. به طور خلاصه، افغانستان هیچ گونه پیشرفت اقتصادی نخواهد داشت و همیشه به پاکستان متکی خواهد ماند و سیاست اقتصادی و پولی افغانستان نیز توسط پاکستان تعیین خواهد شد.
منبع ؛
تاند /۲۱ مارچ ۲۰۲۳