نویسنده: محمد محق پژوهشگر امور دینی و تاریخی
فرهنگ گنجینه تجارب اجتماعی انسانهاست که در طی هزاران سال از تراکم و پختگی به نظامی پیچیده از رفتارها، باورها، ارزشها و معیارها ارتقا یافته است. هر چه انسان به رشد فرهنگی بیشتری میرسد از سطح غریزی حیات خود اوج بیشتر و از عالم حیوانی فاصله افزونتر میگیرد و به همان پیمانه به مفهوم انسانیت عمق و پهنای بیشتری میبخشد. فرهنگ ابعاد و جلوههای گوناگونی دارد که از روز چشم گشودن آدمی به این جهان تا لحظههای چشم بستن از آن را پوشش میدهد، و هیچ برههای از زندگی از مدار آن خارج نمیماند. البته فرهنگ به عنوان پدیدهای تاریخی، با شرایط زمانی و مکانی پیوند و همخوانی دارد، و پارههایی از هر فرهنگ پس از گذر زمان کارآیی خود را از دست میدهند و جای خود را به پارههای بهتر و تازهتر میدهند. فرهنگهای پویا و بالنده به صورت مستمر پوست میاندازند و خود را برابر با شرایط و نیازهای نو باز میآفرینند، در حالی که فرهنگهای فسیلشده تن به بازنگری عقلانی نمیدهند و در برابر هر تجدید و تازگی سختجانی میکنند، و زندگی مردم را به دشواری و ناگواری میکشانند.
نوروز و جشنهای سال نو بخشی از کهنترین سنتهای فرهنگی در پهنه تمدنی ماست که دامنه جغرافیایی آن به کشورهای گوناگونی از شبه قاره هند تا آسیای میانه، قفقاز و بالکان میرسد، یعنی قلمروی گسترده در کره زمین که روزی قلمرو فرهنگی زبان فارسی بوده است. نوروز از یک سو، شروع سال تقویمی است که با تحولات فصلی این منطقه همخوانی آشکار دارد و یکی از دقیقترین تقویمهای تاریخ بشر را پدید آورده است. از دیگر سو، نوروز شروعی تازه، شروعی همراه با سرسبزی، شکوفایی و باروری را نوید میدهد. انسانها با درکی عمیقتر از طبیعت و تحولات آن، با کلیت هستی پیوندی عمیقتر و با محیط زیست رابطهای دوستانهتر پیدا میکنند و به آیندهای خوش امیدوارتر میشوند.
تجلیل از نوروز با آیینهای سمبولیکی صورت میگیرد که در گذر دورانها پدید آمده است و حامل معانی فراوانی است تا انسانها به این بهانه به نوسازی و بازسازی خویشتن خود همت بگمارند. از این رو، علیرغم تحولات فراوان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دینی، نوروز توانسته است اهمیت خود را در زندگی مردمان منطقه ما حفظ کند. تجلیل از نوروز در واقع احترام نهادن به مفاهیمی است که در پس این پدیده نهفته است، و افزون بر آن تلاشی است برای پاسداری از فرهنگ و تجارب تمدنی چندین هزار سالهای که به زندگی انسانها معنا و محتوای عمیقتری میبخشیده است.
در کشور ما تنها گروههای متعصب و ضد فرهنگ با نوروز و تجلیل از آن مخالفت نشان میدهند، گروههایی که نمیدانند فرهنگ چیست و تمدن از کجا آمده است، و این پدیدهها چه نقشی در زندگی انسانها دارند. این گروهها دیانت را به معنای ستیز با عقلانیت و مدنیت و رسالت خود را فرهنگزدایی از زندگی انسانها میدانند. از این رو، تجلیل از نوروز مهم است، زیرا تلاشی اصیل و معنادار برای مقابله با روند فرهنگزدایی است. عقبنشینی در برابر این گروهها و تن دادن به این روند به معنای سپر انداختن در برابر جریانهای مدنیتستیز، خرافهگرا، و ضد فرهنگ، و واپس نشستن از خط دفاع از ارزشهای فرهنگی و پدیدههای تمدنی است. نوروز را باید باشکوهتر از همیشه تجلیل کرد و علَم فرهنگ و مدنیت چندین هزار ساله را برافراشتهتر از پیش نگه داشت.