بیرق سپید از پشتونهاست
بر شانهی من است
پنجشیر را فتح میکنم
این ترانه را شماری از طالبان پشتون در حضور جمعی از تماشاگران پشتون با رقص اتن که رقصی مخصوص قوم پشتون است، میخوانند. بسیاری این ترانه را تقبیح کردهاند، اما به برداشت من تقبیح این ترانه نوعی از شانهبالاانداختن، گلوخگذاشتن و از آبگذرکردن و رفع مسوولیت سادهانگارانه است. به جای تقبیح این ترانه به کارکرد و پیام قومی، فرهنگی و نشانهشناسانهی این ترانه توجه کنیم، زیرا ترانه، بیانگر واقعیت مناسبات اجتماعی و سیاسی ما است.
خوانندگان این ترانه، محل زندگی اقوام دیگر به ویژه محل زندگی مردم پنجشیر را بخشی از متصرفات و فتوحات قومی خود میدانند و میگویند ما این سرزمین را تصرف میکنیم و بیرق پشتون را در این سرزمین بلند میکنیم. در این ترانه از کشوری بنام افغانستان خبری نیست، از ملت خبری نیست، از اقوام باهم هموطن خبری نیست، از پیروان حنفیمذهب خبری نیست و از مسلمان خبری نیست؛ فقط خبر از پشتون و غیر پشتون است. بیرق سپید از پشتون است و لشکر قومی با تصرف سرزمین اقوام غیر پشتون این بیرق را بر آن سرزمینها برمیافرازد تا آن سرزمینها را جزیی از متصرفات قوم پشتون بسازد.
اگرچه پیام این ترانه، تازه نیست، اما وضاحت دارد. زیرا پیام این ترانه را بهگونههای متفاوت، کرزی، غنی، اصولی و… بیان کردهاند. مصاحبه کرزی وجود دارد که میگوید اگر بچههای افغان یک جای را تصرف کرد، ما حق نداریم که بگوییم چرا تصرف کردید. کرزی بهجای پشتون از افغان استفاده میکند و واژهی افغان میتواند قابل فرافکنی به کل مردم کشور باشد، درحالیکه افغان نیز نام دوم قوم پشتون است. مصاحبهی غنی هم وجود دارد که دربارهی زندانیان طالبان میگوید عادلانه نیست، اکثریت زندانیان بگرام از افراد یک قوم باشد. اصولی در چندین مصاحبه گفتکه این سرزمین از پشتونها است.
طالبان را غیر از یک لشکر قومی عقبگرا نمیتوان طور دیگر دستهبندی کرد. طالبان یک لشکر قومی استکه نخست ساختارهای فرهنگی و اعتقادی ارتجاعی و عقبافتاده را در بین قوم پشتون حفظ و تطبیق میکنند و در مرحلهی دوم این ساختارهای ارتجاعی و عقبافتاده را به عنوان ارزشهای پشتونی در بین اقوام دیگر رواج میدهند.
درست استکه همه در کوتاهمدت، طالبان را لشکر فاتح قوم پشتون میدانند و ناسیونالیستهای پشتون (لیبرال، سکولار، تکنوکرات، لاییک و…) نیز از طالبان بهعنوان لشکر فاتح قوم پشتون حمایت میکنند. اما در درازمدت، قوم پشتون نخستین قربانی طالبان پشتون است و قربانیان دوم، اقوام تاجیک، هزاره و اوزبیک است.
اگر ما (تاجیک، هزاره، پشتون، اوزبیک و…) بخواهیم از نگرشهای بدوی آسیبزا و آفتزای اجتماعی و فرهنگی بگذریم، بایستی با نگرش مدرن به مفهوم ملت، کشور، سرزمین، حکومت، دولت، فرد و... بنگریم و با نگرش مدرن، تفاوتها و اختلافات خود را مورد بررسی قرار بدهیم، اختلافات خود را با روشهای دموکراتیک رفع کنیم و تفاوتهای خود را به رسمیت بشناسیم. درغیر آن امروز ترانهی فتح و تصرف سرزمین تاجیک و… را لشکر قوم پشتون میخواند و فردا لشکر قوم دیگر این ترانه را خواهد خواند و ترانهی انتقام تکرار خواهد شد.
نویسنده: دکتر یعقوب یسنا