Nathan Paul Southern and Lindsey Kennedy
Published: 6:15pm, 25 Mar, 2023
دیوارهای خانه فرمانده با تفنگ و جلیقه پوشیده شده است، سوغاتیهای نبردی که کمی بیش از یک سال جلوتر به پایان رسید.
درست بالای سرمان، جایی که روی نیم دایره ای از بالشتک های کف، روی یک فرش مخملی افغانی نشسته ایم و در حال نوشیدن چای هستیم، یک نارنجک و راکتی آویزان است. اتاق کوچک نیز مملو از مردم است، در واقع فرمانده، رؤسای ۱۴ روستای تحت فرمان خود را احضار کرده است، که هر یک از آنها نماینده حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ خانواده در این گوشه دورافتاده و پر گرد و غبار میوند، در استان قندهار در جنوب افغانستان میباشند.
فرمانده می گوید: «وظیفه ما محافظت از مردم است، اما نمی توانیم، زیرا هیچ سازمان غیردولتی یا منابع خارجی نداریم. ما هیچی نداریم، ما به سرمایه گذاری در بخش آب نیاز داریم. ما به دولت های خارجی، سازمان های غیردولتی خارجی و شرکت های خارجی نیاز داریم که به ما کمک کنند. دولت حتی یک ماشین هم به ما نداده است. ما به کلینیک نیاز داریم، به کامیون نیاز داریم، به آمبولانس نیاز داریم. اگر فردی باردار و نیاز به مراجعه به کلینیک پیدا کند، چگونه می توانیم کمک کنیم؟
اما، ما با احتیاط می گوییم – با آگاهی از مسلح بودنشان با تفنگ و نارنجک انداز – شما اکنون خودتان دولت هستید. آیا رهبران شما در کابل کمک نمیکنند؟
فرمانده با آهی بلند میگوید: «کل دولت چیزی ندارد. «تمام طالبان [به رایگان] کار می کنند».
«و آیا نگران نیستید که اگر نتوانید منابع حیاتی مورد نیاز مردم خود را تامین کنید، آنها دیگر از طالبان حمایت نکنند؟»
فرمانده از خشم برافروخته میشود و رو به افرادش فریاد می زند: «هرگز! ما برحق هستیم.[خطاب به حضار] اگر مشکلی دارید رو در رو به من بگویید!»
مردان که ترسیده اند به زمین خیره می شوند، سر خود را تکان می دهند و زمزمه حمایت به گوش میرسد.
و این جای تعجب نیست. این سرزمین وفادار طالبان است و تا آنجا که به این افراد مربوط می شود، پیروزی آنها بر آمریکایی ها و ارتش افغانستان توسط خدا به آنها اهداء شده است.
برخی از آنها برای تمام زندگی بزرگسالی خود مبارزه کرده اند و خسته شده اند. قرار بود صلح زندگی را آسانتر کند، اما در عوض، کشور در فقر تقریبا غیرقابل تصوری فرو رفته است.
کشور وارد سومین سال متوالی خشکسالی می شود و ۱۹ میلیون افغان – نزدیک به نیمی از جمعیت کشور – غذای کافی ندارند. طالبان مسئول هستند اماخزانه خالی است، و به طرز دردناکی معلوم شده است که آنها نمی توانند بدون حمایت خارجی کشور را اداره کنند – کمک در خور توجه، تا زمانی که جامعه بین المللی آنها را به عنوان دولت قانونی به رسمیت نشناسد، دستگیرشان نخواهد شد.
هرج و مرج در سالن ورودی فرودگاه کابل حکم فرماست. مردان فاقد یونیفرم با عمامههای پشتونی و جلیقههای قهوهای گشاد، با سر و صدای زیاد دستوراتی را فریاد میزنند و به هر کس که خارجی به نظر میرسد فرمهای فرود را توزیع میکنند.
مردان در اطراف نوارگردان چمدانها جمع شده اند در حالی که وابستگان زن آنها از جمعیت فاصله گرفته اند.
در آگوست ۲۰۲۱، زمانی که طالبان پایتخت را تصرف کردند، هزاران نفر ناامید، برای فرار از حصارهای اطراف این ترمینال بالا رفتند، برخی به قسمتهایی از آخرین هواپیماهایی که از باند خارج میشدند چسبیدند.
دست کم ۱۸۳ نفر هنگام فرار به سمت هواپیماها در اثر انفجار بمب انتحاری توسط یک تروریست وابسته به داعش کشته شدند.
و حالا چهارده ماه بعد از ان، وضعیت آرام شده است و فرودگاه مملو از افغانستاتی هایی است که برای پیوستن به خانواده و شروع دوباره زندگی در اینجا دیده میشوند. برخی از آنها دهها سال را به عنوان پناهنده سپری کردهاند.
یک زن افغان که اکنون در دانمارک زندگی میکند و پسرانش مشغول بازیابی کیفهایشان هستند، میگوید که برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته برای دیدار با خانوادهاش بازگشته است.
ما می گوییم او باید هیجان زده باشد. لبخند کمرنگی می زند و میگوید: «بله. “اما مشکل اینجاست…” و سپس بغضش میترکد، و بارها و بارها با آمیخته ای از انگلیسی و دانمارکی عذرخواهی میکند و قادر به بیان غم و اندوه کامل خود به هیچ زبانی جز اشک نیست. یک مسافر مهربان برای او یک صندلی می آورد و حضار در سکوتی سنگین فرو رفته اند…
در بیرون، عبارت “قلب من افغانستان” با حروف سنگی بزرگ در ورودی پارکینگ دیده میشود. دو زن جوان با حجاب، لحظه ای مکث می کنند و به آن خیره می شوند آما قانع و خشنود به نظر نمی رسند.
در نظرسنجی گالوپ که در ماه دسامبر منتشر شد، ۹۸ درصد از افغانهای مورد بررسی – از جمله ۱۰۰ درصد پاسخدهندگان از پایینترین گروه درآمدی – گفتند که تحت حاکمیت طالبان رنج میبرند و از هر پنج نفر دو نفر انتظار داشتند که در پنج سال آینده اوضاع بدتر شود.
طالبان از زمان بازگشت به قدرت در ماه اوت، حملات گستردهای را علیه بسیاری از آزادیها و حقوقی که قبلاً در قانون اساسی ۲۰۰۴ افغانستان ذکر شده بود، آغاز کردهاند.
شلاق و اعدام در ملاء عام بازگشته است. ازدواج کودکان به محض رسیدن دختران به سن بلوغ قانونی شده است. مطبوعات آزاد محو شده اند.
وزارت امر به معروف و نهی از منکر مشغول اجرای مجموعه ای از قوانین زن ستیز و احکامی است که زنان و دختران را برای تحصیل و کار تقریباً در همه بخش ها محدود می کند.
زنان و محارم مردشان به دلیل نقض قوانین لباس تهدید به بازداشت میشوند و آنها از رفتن به پارک ها یا ورزشگاهها، سفر به خارج از کشور یا حتی داخل کشور بدون همراه مرد منع میشوند.
در واقع، ۴۹.۵ درصد از جمعیت کشور به شهروندان درجه دو تنزل داده شدهاند که طبق قانون از تامین هزینه خود و خانوادهشان منع شدهاند…