حسیب ولوالجی
پس از سقوط کابل به دست گروه قومی/ مذهبی طالبان در پانزده اگست۲۰۲۱ ، رویا های یک نسل که روی ستونهای دو دهه دموکراسی نیم بند وارداتی غرب بنیاد نهاده شده بود، از میان رفت و امیدی آزادی در ریشه خشکید.
با حاکمیت دوباره طالبان، زنان جزو آن دسته گروههای شهروندی بودند که بیشترین آسیب را از این ناحیه دیدند. از بدو تشکیل حکومت توتالیتر طالبان، فضای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی نه تنها در کابل، بلکه در تمام ولایات برای زنان تنگ شد. زنان از تحصیل، آزادیهای مدنی، حق کار و حق تعیین سرنوشت محروم شدند.
با توجه به این وضعیت، زنان خاموش ننشستند در برابر این فضا دست به اعتراض زدند. این زنان قهرمان با اعتراضهای مدنی شان در برابر گروه طالبان خواهان مطالبه حقوق خویش با شعار نان، کار و آزادی گردیدند. این حرکت زنان به شکل خودجوش از میان جامعه شکل گرفت و موجب تشکیل جنبش اعتراضی زنان افغانستان در برابر طالبان گردید؛ اما طالبان با سرکوب این جنبش و زندانی کردن اکثر اعضای رهبری آن، صدای زنان را در نطفه خاموش کردند. با وجود آن مبارزهی اکثر زنان به شکل مخفی از افغانستان، ایران و پاکستان و به شکل علنی در غرب علیه حاکمیت گروه طالبان ادامه یافت.
با توجه به مقدمهی بالا امیدها براین بود تا زنان به شکل یک پارچه و متحد تحت نام جنبش اعتراضی زنان افغانستان بر مبارزات شان در برابر طالب با روحیه بلند ادامه میدادند. اما با تاسف نسبت پراکندگی و نبود اتحاد در میان اعضای آن مبارزه در برابر طالب برای آنها دشوار گردیده است. اکنون جنبش اعتراضی زنان از چالشهای کلیدی ذیل رنج میبرد:
۱. ادعای رهبری
اکثریت زنان فعال در جنبش، بجای دستگیری یک دیگر و همبستگی، به طوری جداگانه ادعای رهبری دارند. این خلا موجب تشکیل نهادهای کوچک و پراکنده گردید.
۲. نهادها پراکنده
بدون هماهنگی و تشریک مساعی با دیگر اعضای جنبش اعتراضی زنان، بسیاری از زنان برای کسب قدرت و شهرت به تنهایی اقدام به ساختن نهادها و گروههای کوچک نمودند. این نهاد ها بدون داشتن استراتیژی به صورت جداگانه با ساختن واتساپ گروههای متعدد به صورت مستقل عمل کردند. عواقب آن موجب ضعف جنبش اعتراضی زنان در برابر طالبان گردید.
۳. استفاده ابزاری از نام زنان
اکثر زنان که با آرمان بلند و رویای آزادی در جنبش اعتراضی زنان در برابر طالبان صادقانه سینه سپر کردند، به دلیل استفاده ابزاری توسط زنان که دنبال شهرت، قدرت و دریافت پروژه بودند نامید شدند. این امر موجب کاهش فعالیتهای زنان صادق و ساده شد؛ در ضمن سبب کاهش اعتماد عمومی نسبت به جنبش زنان گردید.
پیشنهاد:
برای بهبود وضعیت جنبش اعتراضی زنان در افغانستان، پاکستان، ایران و کشور های غربی نیاز به اتحاد و یک صدایی بیشتر زنان است. تا وقتی که زنان از قدرت طلبی و ادعای فردی دست نکشند، امیدی به آینده درخشان جنبش زنان اعتراضی در برابر طالبان بهنظر نمیرسد.
هماهنگی، اتحاد، آرمان مشترک و اهداف بلند در میان زنان افغانستان در سراسر دنیا میتواند نقش موثر و ارزندهی را در تحقق رویاهای زنان در برابر طالبان داشته باشد.