نویسنده: دکتر یعقوب یسنا
کشتن هزاره قیمت و هزینهای برای کشندهها ندارد (مسوولیت و پاسخدهی در پی ندارد)؛ هر موقعی بخواهند هزاره میکشند. گروههای رقیب و گروه بر سر قدرت، طبق مصلحت خود هزاره شکار میکنند. هزارهکشی از بیست سال گذشته تا اکنون برای گروههای رقیب و گروه بر سر قدرت، بهخاطر صحنهسازی وضعیت، طبق مصلحتشان صورت میگیرد.
در بیست سال گذشته، گلوی تبسم را چه کسی برید؟ بر آموزشگاهها و زایشگاههای هزاره چه کسانی حمله کردند و هزاره کشتند؟ بر اعضای جنبش روشنایی چه کسی حمله کرد؟ عبدالمنان نیازی که میگفت به شیوههای متفاوتی، هزاره شکار میکند، در یکی از شفاخانههای ریاست امنیت ملی حکومت غنی جان داد!
هزارهکشی یک استراتیژی درازمدت قومی استکه حکومتهای قومی و گروههای دیگر، این استراتیژی را باهم برای دو هدف به پیش میبرند: نسلکشی و مهاجرت جمعی هزاره از افغانستان. با یک تیر دو نشانه میزنند؛ با کشتار افراد ملکی هزاره، ایجاد ترس و وحشت میکنند که مردم هزاره ناگزیر به مهاجرت جمعی شوند.
نسلکشی مردم هزاره از دورهی عبدالرحمان تا امروز به صورت هدفمندانه ادامه دارد که برای حذف هزاره از جغرافیای سیاسی افغانستان صورت میگیرد. متاسفانه حذف هزاره از جغرافیای سیاسی افغانستان موفقانه بوده است، زیرا در این مدت، صدها هزاره کشته شدهاند و هزاران هزاره از افغانستان مهاجرت کردهاند و این مهاجرت بهصورت گسترده، جریان دارد؛ اگر وضعیت اینگونه ادامه پیدا کند تا چند سال دیگر بیشتر از نیم مردم هزاره از افغانستان خارج میشوند و این خروج مردم هزاره یکی از اهداف حکومتهای قومی است.
مردم هزاره دو راه دارند، یا از افغانستان خارج شوند یا با سرنوشت خود روبهرو شوند؛ روبهرویی با سرنوشت، یعنی برای تغییر وضعیت ایستادگی کنند. وضعیت مردم هزاره بهزودی بر مردم تاجیک عملی خواهد شد و نسلکشی تاجیک برای خروج از افغانستان شروع میشود.
اما قرار است، بنابر مشورهی حوزهی کشورهای تورکزبان و حکومتهای قومی افغانستان با مردم اوزبیک مدارا شود؛ در حقیقت این دامی استکه حکومت قومی افغانستان میخواهد برای حذف اقوام غیر پشتون، فرصت تاکتیکیای ایجاد کند تا نوبتی مناسب به اوزبیک نیز برسد.
متاسفانه سران این سه قوم درحال حذف از افغانستان بارها فرصتهای سیاسی را بنابر خوشخدمتی و منفعتهای مقطعی شخصی از دست دادهاند که دچار چنین سرنوشت شومی شدند، اما هنوز فرصت دارند که برای سرنوشت جمعی خود، بهخاطر وحدت سیاسی مشوره کنند.
وحدت سیاسی این سه قوم برای مقابله با پشتون نیست، بلکه ابراز وجود سیاسی و شهروندی بهخاطر همزیستیای مسالمتآمیز و برخودار از حقوق برابر با جامعهی پشتون افغانستان است. اگر این سه قوم واقعا به وحدت سیاسی دست یابند، مردم پشتون ناگزیر میشوند برای همزیستی مسالمتآمیز با افراد این اقوام اعتنا کنند. درصورتیکه این سه قوم نتوانند وحدت سیاسی کنند، بهزودی مردم تاجیک و اوزبیک دچار سرنوشت مردم هزاره میشوند.