نویسنده: حمزه امیر/ بخش پنجم
بلاخره پدر بنیادگرایی افراطی اسلامی در پاکستان ضیاء الحق شناخته میشود و او صراحتاً اعلام کرده بود که پاکستان با اجرای قوانین شریعت اسلامی باید به جمهوری اسلامی تبدیل گردد. از این رو حمایت عالمان دینی را جلب و برای استحکام پایههای کودتا، ارتش و سازمان اطلاعاتی را یک دست و ژنرالهای بنیادگرا را در رأس آن قرار داد. تا آنجا که آیاسآی عملاً با نظارت ارتش و تحت فرماندهی طبقه خاص از تندروان و افراطیون بازسازی و به ابزاری برای گسترش تفکرات بنیادگرایی در کشور و همسایگانش تبدیل گردید. پس از آن، «حمید گل» رئیس وقت سازمان اطلاعات پاکستان بهعنوان رهبر و پدرخوانده هراس افگنان خوانده میشود و تدارک حملات علیه نیروهای ناتو در سال ۲۰۰۶ از طریق بمبهای کنار جادهای توسط آیاسآی برنامهریزی و برای ربودن کارمندان سازمان ملل متحد با همدستی افراد مسلح طالبان انجام میشد. از لحاظ فکری و ایدئولوژی افسران آیاسآی، روابط تنگاتنگ با شبکههای تروریسم اسلامگرا در منطقه و جهان دارند. آن سازمان در بین گروهها، نهادها و شخصیتهای سیاسی-مذهبی مانند، مدرسههای دارالعلوم اشرافیه-بلوچستان، جماعت اسلامی، جمعیتالعلما، دارالعلوم قاسمیه، دارالتوحید در راولپندی، دین پرور در حیمآباد، دارالحامدیه در خیبراجنسی، حقانیه و… از نفوذ عمیق و قابل ملاحظهای برخوردار است و در سراسر پاکستان بیشتر از ۳۰ هزار مدرسهی دینی-مذهبی در نزدیکی مرز با افغانستان فعال اند و همه اینها تحت نظارت و حمایت اداره اطلاعات مشترک (JIB) آیاسآی برای برهم زدن امنیت افغانستان و کشمیر فعالیت میکنند.
عملیاتهای سازمان اطلاعات پاکستان حتی در زمان سلطنت ظاهرشاه و دولت محمد داوود در افغانستان، به دلیل مسائلی چون وجود افرادی از مجاهدین سابق به خصوص از حزب «حرکت انقلاب» و حضور پشتونهای افراطی و برخی از کمونیستها و شماری از حامیان شاه سابق (محمدظاهرشاه) بوده است. پس از سقوط دولت کمونیستی و با روی کار آمدن دولتهای جهادی به خصوص دولت برهان الدین ربانی، وجود تمایلاتی چون گرایش به ایران و همسو نشدن با سیاستهای مداخله گرایانه پاکستان باعث میشود که این کشور برای ایجاد یک دولت ضعیف و همسو برای تسلط بر راه ارتباطی آسیای مرکزی، مسیر ترانزیتی نفت و گاز، راهیابی به بازارهای جهانی و خاتمه دادن به «معاهده دیورند» میاندیشید، اقدام به نا امنی و تشکیل گروههای تحت فشار علیه دولت افغانستان کرد. از طرفی هم سازمان آیاسآی در این کشور رقابتهای استراتیژیک را با همتایش، یعنی سازمان اطلاعات «راو» هند تعریف میکند. آیاسآی بیشتر تمرکزش روی جنگهای نیابتی و جنگهای نامتعارف و یا چریکی بود و حالا هم میخواهد که افغانستان را به مارکیت اقتصادی برای تولید و فروش کالاهای تجارتیاش سازد و از سوی هم در لباس طالب افغانی عمق استراتیژیک افغانستان را میخواهد.
بناً طالبان و سایر گروههای افراطی از تشکیلات نظامی، سیاسی و مالی کشور پاکستان و عربستان پدید آمده اند و تشکیلات مخفی آیاسآی که زاییده افکار سرلشکر کاتوم رئیس امور کارکنان ارتش پاکستان و افسر استرالیایی الاصل ارتش انگلیس است که روزی به کمک طلبههای مدارس و افراطیها میآید و اداره خاصی برای مدارس دینی در سرویس جاسوسی پاکستان فعال مینماید. حالا پاکستان به تقلید از دوره استعماری انگلیس از طریق مسایل مذهبی و قومی برای سربازگیری در جنگ افغانستان و کشمیر هند، در ایجاد مدارس دینی در مناطق قبائیلی و کشمیر نقش بسیار موثری دارد. مدیران و مدرسین این مدارس یا افسران زبده آیاسآی اند و یا اینکه از آن سازمان هدایت (معنوی_اطلاعاتی) میشوند و دفاتر کارشان را در داخل مدارس ایجاد میکنند تا سطح نفوذ بر رهبران احزاب مذهبی در پاکستان را افزایش دهند. از سوی دیگر، آیاسآی تمامی اطلاعات مورد نظر موساد را از کشورهای سوریه، ایران، لبنان، عربستان، امارات، و عراق تهیه میکند و اسرائیل هم در برابر این فعالیتها افراد آیاسآی را آموزشهای رزمی و اطلاعاتی میدهد. از سالها قبل توجه اسرائیل و آمریکا به آیاسآی از جهت تامین اطلاعات به دلیل حضور شوروی در افغانستان و امکان کنترل مجاهدین افغانستان برای ضربه زدن به روسها و همچنین همجواری پاکستان با ایران و انجام عملیاتهای ضد جاسوسی و جمعآوری اطلاعات برای غرب در مقابل ایران، سبب ارتقای آیاسآی میگردد.
تحرکات مغرضانه و مداخله مستقیم آیاسآی از طریق طالبان، القاعده و حالا هم داعش در امور داخلی افغانستان را میتوان با سند و شواهد ذکر نمود. در نخست پاکستان در مبارزه با گروه القاعده از خود شدت عمل نشان داد، اما پس از عقب نشینی طالبان از پایگاههای خود در افغانستان، آنها را در ایالت سرحد، وزیرستان شمالی و جنوبی پناه داد، به حمایت، آموزش و تجهیز مجدد آنها پرداخت. بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ فرصتهای مناسبی برای تجهیز و سازماندهی طالبان مهیا کرد. پاکستان از یک سو، خود را شریک جنگ علیه تروریزم و افراطگرایی نشان داد و به این منظور میلیاردها دلار از آمریکا دریافت کرد و از سوی دیگر، نه تنها که علیه طالبان اقدام جدی نکرد؛ بلکه به بهانههای گوناگون به تقویت آنها پرداخت. «آیاسآی همواره به عنوان منشأ و پایگاه تروریزم، مورد اتهام بوده است و مقامات افغانستان بارها اعلام کرده اند که سرویس اطلاعاتی پاکستان (آیاسآی) در آموزش، هدایت، تجهیز و ارائهی تاکتیکهای پیشرفته به طالبان نقش مؤثّری دارد. عناصر طالبان در مناطق قبایلی آزاد، ایالتهای سرحد، بلوچستان، وزیرستان شمالی، جنوبی، باجور و… آموزش میبینند و به علت عدم کنترل مرزها به همراه سلاح و تجهیزات مدرن وارد خاک افغانستان میشوند.» (باقری، ۱۳۸۶: ۱۵۵-۱۵۲)
از سوی دیگر«عملکرد مغرضانه طالبان پاکستانی و سازمان اطلاعات پاکستان(آیاسآی) در خصوص افغانستان مورد تازهای نیست و ما بارها شاهد علمیاتهای تروریستی و خرابکارانه از جانب آناها نسبت به مردم افغانستان در بیست سال گذشته بودهایم. افغانستان از چند سال قبل تا کنون در برابر حملههای تروریستی که توسط سازمان اطلاعات پاکستان (آیاسآی) برنامهریزی میشده و به وسیله آنها نیروهای تکفیری آموزش و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی میشوند، قرار دارد.»( خبرگزاری تسنیم) انگیزه حمایت آیاسآی از افراطیهای تندرو، به خصوص طالبان و اکنون هم داعش خراسان ریشههای دوگانگی سیاست پاکستان از سیاست و عملکرد اسلاف آنها سر چشمه میگیرد. استعمارگران انگلیسی در شبه قارهی هند، آسیای میانه، شرق میانه و سرزمینهای افریقایی مرزهای غیر طبیعی ایجاد کردند و اقوام و ملتهای واحد را در کشورها تقسیم کردند. آنها با این مرزبندیهای نا عادلانه و غیر طبیعی، بذر اختلاف و خصومت را در میان کشورها و ملتهای مختلف منطقه و جهان کاشتند.
باری امرالله صالح رئیس پیشین امنیت ملی این کشور در مورد نقش کشورهای همسایه و به خصوص پاکستان در مورد تعیین کمیسیون برسی دوسیه زندانیان طالب گفته بود« تعیین کمیسیون بررسی دوسیهها برای تفکیک زندانیان بیگناه از مجرم و حتی رهایی آنها طی فرمانی از سوی رئیس جمهور کرزی صورت گرفت. این کمیسیون مطابق به فرمایشات کشورهای همسایه هیچ نقشی به نهادهای امنیتی داده نشده بود و اداره عمومی امنیت ملی ارگانیست که میتواند به درستی دوسیه زندانیان را تفکیک کند ولی زمانیکه رییس جمهور کرزی تصمیم گرفت، سازمان امنیت، در این کمیسیون نقش نداشته باشد، من هم حق داشتم استعفا دهم. همچنان به دستگیری عوامل آیاسآی در افغانستان اشاره کرده و گفته بود که طالبان همواره از سوی پاکستان و سازمان استخباراتی آن کشور کمک و تجهیز میشده اند و ملت ما نقش تخریبی آیاسآی را با چشم و گوش احساس میکنند و من نیز بارها از مجرای رسمی و با ارایه دلایل و مستندات این موضوع را به جهان ثابت ساختم.( امرالله صالح. رادیو کلید. ۱۹جوزا ۱۳۸۹)
با این حال مداخله پاکستان و حمایت همه جانبه آیاسآی از طالبان، القاعده و اخیراً داعش خراسان یک حقیقت آشکار است، همه میدانند که پاکستان از سالها بدینسو بخاطر تضعیف نظام سیاسی-اقتصادی افغانستان تلاش نموده است که آتش جنگ داخلی را داغتر نگه دارد تا بیشتر به منافع خود از طریق افغانستان به منطقه برسد. کمی پیش از سقوط نظام جمهوریت، رهایی ۷۰۰۰ جنگجوی زندانی و خطرناک طالبان، به شمول سراجالدین حقانی رهبر مخوف شبکه حقانی و برادرش انس حقانی یکی از ابعاد دیگریست که پاکستان در رهایی آنان نقش غیر قابل انکار و اساسی داشته است. «پس از آنکه اختیارات جنگ به قوای مسلح افغانستان سپرده شد و طالبان در جبهات جنگ به شکست مواجه گردیدند، پاکستان در پی آن شد که برای تلافی شکست و عقب نشینی طالبان نیروهای تازه نفس از جنس پنجابیان را در حمایت از طالبان افغان وارد مناطق تحت کنترول طالبان کند، جنگجویان پاکستانی حضور فعال در جنگ های کندز، قندهار، هلمند، زابل، ارزگان و غزنی داشتند. جنگجویان اعزام شده پاکستانی شامل، ملیشهها، نظامیان، فرماندهان نظامی، زندانیان و حتی شاگردان مدرسههای دینی آن کشور بودند و به هدف رسیدن به حوریان بهشتی در صفوف جنگجویان طالب به هلاکت رسیدند.»(نیلوفر مستعد/۱۸دسامبر۲۰۲۰)
بدین لحاظ نظامیان پاکستان در هماهنگی با سیاسیون آن کشور، سربازان ارتش را همراه با زندانیانی که در بند شان قرار داشتند در صفوف طالبان میفرستادند تا اینکه باعث تقویه صفوف جنگی طالبان و ادامه جنگ در افغانستان شود. و بعدها روشن شد که ستیزه جویان زیادی در داخل خاک افغانستان توسط نیروهای امنیتی کشته شده اند. اما چگونه پناهگاههای موجود در پاکستان، منبع اصلی ناآرامیها در افغانستان هستند و طالبان و گروههای دیگر در این مکانها از سوی دولت پاکستان(آیاسآی) و گروههای بنیادگرا و تندرو، حمایت فنی، لجستیکی، ایدئولوژیک و مالی را دریافت میکنند. در قدم نخست، دو منبع حیاتی حمایتهای برون مرزی، یعنی دولت پاکستان و شبکههای بنیادگرای آن کشور که تروریستان را قادر میسازند تا ناآرامیها را دامه دهند. «حمایت به وسیلهی دولت پاکستان از طریق ارتش و اعضای سابق و فعلی آیاسآی، شامل آموزش، کمک مالی، سلاح، امکانات پزشکی برای درمان طالبان و مجروح و سایر افراطگرایان مسلح که از افغانستان بر میگشتند، ابزارهای حمل و نقل و ارتباطی و همچنین کمک تاکتیکی و لجستیک برای عبور بی دردسر از مرز بوده است؛ برای مثال، ارتش پاکستان جهت تسهیل ورود نیروهای نفوذی طالبان به قلمرو افغانستان، آتش توپخانه اش را گشوده و امکانات نظامی در اختیار این گروه قرار میدهد.»(Jones 2008: 31-32) ناگفته نماند که «افسران عالی رتبه بازنشستهی آیاسآی و ارتش پاکستان رابطهی گرم خود را با ستیزه جویان اسلام گرا حفظ کرده اند. از جمله میتوان ژنرال حمید گل را نام برد که بین سال های ۱۹۸۷ تا ۱۹۸۹، فرمانده ّآیاسآی بود. او نقشی به مراتب مهم در بسیج و حمایت همگانی از طالبان در رسانهها داشت و ستیزه جویان را برای جهاد (جنگ مقدس) تشویق میکرد.»(Rashid 2008: 222) برای مثال، در سال ۲۰۰۳، او علناً اظهار داشت که «خداوند نیروهای آمریکایی حاضر در عراق و افغانستان را نابود خواهد ساخت، آنها به هر کشور دیگری که لشکرکشی کنند، نیز نابود خواهند شد.»(Gartenstein-Ross2009) اما نگفت که پاکستان چگونه از پولهای بیشمار و بدون بازپرداخت و با نیابت از آمریکا نقش اساسی را در منطقه بازی کرده و سازمانش را سرو سامان داده است. در واقع، حمایت همه جانبه از سوی آیاسآی و ارتش پاکستان بخش مهمی از توانایی بازگشت گروهای هراس افگن به افغانستان را تشکیل میدهد. همچنین اطلاعات خوب پاکستان از تحولات پشت پردهی القاعده، طالبان و گروهای افراطی دیگر به دلیل استقرار نسبتاً بلندمدت این گروها در خاک پاکستان و مهمتر از آن نفوذ سرویسهای امنیتی پاکستان در داخل این نیروها به این امر کمک کرده است. «حمایت از جانب پاکستان(آی اس آی) و شبکههای اسلامگرا، زمینه را برای طالبان هموار ساخت تا از میان اردوگاههای پناهندگان افغان در مناطق قبایلی و مدارس مذهبی، نیروی جدید جلب کنند. زمانی رهبران طالبان و همچنین بخش اعظمی از سربازهای عادی آنها در این مدارس آموزش دیده و در سال ۱۹۹۶ به قدرت رسیدن.»(Rashid 2008: 243)
اخیراً «افشاگریهای جنرال اسد درانی رییس پیشین سازمان استخبارات نظامی پاکستان باعث ممنون الخروج شدن او از کشور شد. وی با نوشتن کتابی در رابطه به نقش پاکستان در نا امنیهای افغانستان و کشمیر مورد پیگرد قانونی قرار دارد. این ممنوع الخروجی اقدامی که نخستین بار است در خصوص یکی از روئسای سابق آژانس اطلاعات پاکستان اعمال میشود.آنچه نوشته کرده نشان میدهد که ارتش و استخبارات پاکستان تا کدام پیمانه در قضیه افغانستان دخیل اند و درانی آنچه را گفته بر اساس کارکرد و انکشافاتی نوشته که خود در آیاسآی شاهد آن بوده است. او در این کتاب به واقعیتهای اعتراف نموده که در طول ۴۰ سال گذشته یعنی از زمان پیروزی مجاهدین تا امروز همیشه از سوی مقامات پاکستان کتمان شده است و حالا درانی که خود تجربه کار در سازمان قدرتمند استخبارات نظامی پاکستان را واداشته اعتراف میکند که پاکستان درگیر یک جنگ نیابتی در افغانستان است.» ۸صبح/کابل باختر/ http://raaznews.com))در طول سی سال گذشته، سایه سنگین ارتش و آیاسآی بر همه مناسبات افغانستان گسترده بوده و حیات پاکستان در گرو ناامنی افغانستان، هند و ایران میگذرد، چرا که به واسطه ایجاد و تداوم همین ناامنیها است که مبالغ کلان مالی و کمکهای بیشمار تسلیحاتی را از ایالات متحده آمریکا، عربستان سعودی و امارات متحده عربی دریافت میکند. در غیر این صورت این کشور با بحران جدی اقتصادی روبهرو خواهد شد. شما در دوران حضور دونالد ترامپ شاهد قطع کمکهای مالی کلان آمریکا به پاکستان بودید که این کشور تا مرز ورشکستگی پیش رفت، اما در سفرهای عمران خان به عربستان سعودی وعده وامهای کلانی مانند اعطای وام ۳ میلیارد دلاری در اولین قسط و ۳ میلیارد دلار دیگر در قسطهای بعدی از جانب محمد بن سلمان ولیعهد سعودی سبب شد تا فشار سنگین اقتصادی از دوش پاکستان کمتر و سیاستهای عربستان بر ارتش پاکستان و آیاسآی پررنگتر از قبل شود.
در حقیقت میتوان گفت که تا این دم تصمیم گیران اصلی در پشت بحران افغانستان، ارتش پاکستان،آیاسآی، ریاض و ابوظبی میباشند و مناسبات دیپلماتیک برای آیاسآی هیچگونه ارزشی ندارد، چون کمکهای مالی سنگین عربستان مانع از پیگیری و حل مشکلات این کشور از طریق مناسبات دیپلماتیک میشود. در مورد حمایت آیاسآی از گروههای تبهکار و بنیادگرا، استیف کول نویسنده معروف کتاب ریاست اس ذکر میکند:« پشتیبانی از گروههای هراس افگن به اندازهیی گسترده و فراگیر بوده است که سازمان استخبارات امریکا (سی آی ای) گمان میبرد که رهبران بلند پایۀ نظامی پاکستان خود در دام اسلام گرایی افراطی گیر مانده اند. در این کتاب آمده است که در ماه اپریل سال ۲۰۱۳کیانی، رییس ارتش پاکستان در بروکسل نامهیی را به جان کیری وزیرخارجه داد و گفت که در این نامه ملاعمر تأیید کرده است که با گشایش دفتر سیاسی طالبان موافق است. در آوریل ۱۹۸۷، سه تیم جداگانه از شورشیان افغانستان توسط آیاسآی هدایت شدند تا حملات خشونتآمیز هماهنگی را به اهداف متعدد در سراسر مرز شوروی انجام دهند و در صورت حمله به یک کارخانه ازبکستان تا عمق بیش از ۱۰مایلی خاک شوروی گسترش پیدا کنند. در ضمن، رئیسجمهور ضیاالحق میراث عظیمی از خود بر جای گذاشت که شامل افزایش تقریباً ده برابری تعداد مدارس در پاکستان (بخش بزرگی از آنها در امتداد مرز افغانستان و پاکستان ساخته شدهاست) و تبدیل آیاسآی به یک دولت قدرتمند در داخل یک کشور بوده است. پاکستان نمیتوانست بدون کمک مالی سیاه، عربستان سعودی و سایر کشورهای عربی خلیج فارس به آن بپردازد. بسیاری ازاین مدارس، نسل جدیدی از طلاب دینی افغان یا«طالبان» را از قندهار به تفسیری شدید و تحت تأثیر دیوبندی از اسلام معرفی کردند. در اوت ۱۹۹۶، آیاسآی بین ۳۰۰۰۰ تا ۶۰۰۰۰ دلار در ماه به گروه ستیزهجوی کشمیری حرکت الانصار (HUA) کمک میکرد.»( استیف کول،ریاست اس، ۲۰۱۷)
روی هم رفته، مداخلات علنی پاکستانیها مانند نشریه «پاکستان آبزرور» در امور داخلی افغانستان بیشمار است و در اوایل سقوط کابل به دست طالبان نشان داد که پیروزی پاکستان به هند و کمک به طالبان در جنگ علیه جبهه مقاومت در شمال کابل از دلایل سفر رئیس سازمان استخبارات پاکستان به افغانستان بوده است. «جنرال فیض، رئیس استخبارات پاکستان برای پادرمیانی و حل اختلافات درونی میان گروه طالبان بر سر ایجاد حکومت به افغانستان آمد. میان جناح شبکه حقانی و جناح ملابرادر اختلافات شدیدی وجود داشت. در ضمن رئیس آیاسآی با این سفر به افغانستان میخواهد به جهان نشان بدهد که این کشور نفوذ زیادی بر طالبان دارد و میتواند نقش کلیدی را در مسئله افغانستان ایفا کند. رئیس سازمان استخبارات پاکستان بدون دعوت رسمی و ویزا به این کشور سفر کرده است. فیض با این حرکت به نحوی خواسته است که به حریف اش در منطقه که عبارت از هند است نشان بدهد که پاکستان پیروز شده و هند شکست خورده است. در غیر آن هیچ توجیه ندارد که مقامهای یک کشور بدون اجازه رسمی دولت میزبان، وارد آن کشور شوند.»( شکیلا ابراهیمخیل /۱۴/۶/۱۴۰۰)اما «ما میدانیم که… نقش و جایگاه پاکستان و اطلاعات ارتش آن کشور در حمایت و تجهیز گروههای تروریستی برای ایجاد ناامنی در افغانستان به واسطه تنش جدی میان ریاض و تهران، اکنون آیاسآی (سازمان اطاعات ارتش پاکستان) به عنوان عامل تجهیز و حمایت از گروههای تروریستی حاضر در مرزهای شرقی کشور از جانب عربستان سعودی به دلیل کمکهای مالی سنگین ریاض عمل میکند.» (عبدالمحمد طاهری. ۲۷ بهمن ۱۳۹۷) بناً اسلام آباد و سازمان اطلاعات نظامی ارتش پاکستان نقش جدی در تجهیز و حمایت از گروههای تروریستی فعال در مرزهای این کشور را بر عهده داشته است. اما بطور خلاصه میتوان گفت که «صلح واقعی در افغانستان هنگامی به میان خواهد آمد که سازمان استخبارات امریکا و آیاسآی پاکستان به مداخله در افغانستان پایان دهند و رهبران افغانستان به قدرتهای دیگر مانند روسیه، امریکا، هند و ایران رو نیاورند. در ضمن طالبان به انتخابات باور ندارند و میخواهند که پس از خروج نیروهای امریکایی، با زور افغانستان را بگیرند. اگر ایالات متحده خروجش را اعلام کند و پاکستان امتیازهای بسیاری به دست آورد و آمریکا فکر کند که پاکستان به روند صلح کمک کرده است، اما صلح واقعی نباشد و بحران در افغانستان ادامه یابد و پاکستان به طالبان کمک کند که بار دیگر افغانستان را بگیرند، پاکستان دو چیز خواهد داشت: در کمک به خروج امریکا، تأیید امریکا را خواهد داشت و به رویایش که اداره کردن افغانستان با کمک نیروهای نیابتی است، دست خواهد یافت.»( حسین حقانی، سفیر پیشین پاکستان در واشنگتن/ ۲۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۹/ طلوع نیوز)
ادامه دارد…
نقش تاجیکهای افغانستان و آینده پاکستان
نقش تاجیکهای افغانستان و آینده پاکستان