نویسنده: حمزه امیر/ بخش ششم
ه) نقش هند و همکاری با طالبان پاکستان-افغانستان
افغانستان در صد سال اخیر، یکی از مهمترین بسترهای بازی ژیوپلتیک میان بازیگران منطقهای و فرامنطقهای بوده و طی پنج دهه گذشته بهعنوان یکی از بحرانزاترین کشورهای جهان سوم، کانون گرم و مورد توجه جامعه جهانی شمرده شده است. اینکه چه علل و عواملی وجود دارد که سبب طولانی شدن بحران تاریخی این کشور شده است، در این زمینه بحثهای زیادی وجود دارد. بهعنوان مثال، از ناکام بودن فرایند دولت ـ ملتسازی، ساختار متمرکز و قدرت سیاسی یکدست، جنگ سنت و مدرنیته، تداوم عمدی تفکر قبیلهوی برای هژمونی قومی و ستم جغرافیایی یا موقعیت ژیوپلیتیک میشود بهعنوان عوامل داخلی بحران افغانستان یاد کرد. اما در این میان یک دلیل دیگر نیز وجود دارد و آن مداخله کشورها، بهویژه پاکستان و هند و حالا هم ایران بهعنوان سه همسایه دور و نزدیک با پیوندها و درهمتنیدهگیهای قومی، فرهنگی و زبانی با افغانستان است. در طول بیش و کم پنج دهه اخیر، این دو بازیگر هستهای جنوب آسیا بهعنوان تاثیرگذارترین کشورهایی اند که نقش برجسته و تعیینکنندهای را در تحولات و رفتوآمدها و جابهجایی قدرت سیاسی در افغانستان داشته/دارند.
از آنجا که در سیاست، دوست دایمی و دشمن دایمی وجود ندارد و همه چیز را منافع راهبردی دو طرف کلید میزند، پس وقوع هر اتفاقی در فضای مناسبات افغانستان و پاکستان و یا افغانستان و هند غیر قابل پیش بینی نیست. البته باید خاطرنشان ساخت که کشور هند با یک بازی مؤثر همواره تلاش کرده تا حاکمان افغانستان را روی مسأله پشتونستان با پاکستان در تنش نگه دارد تا پاکستان نتواند روی موضوع کشمیر به هند فشار بیاورد. چنانچه که گفته شد، مسئاله خط دیورند و پشتونستانخواهی تنها موضوع افغانستان و پاکستان نیست؛ بلکه از منطقه است و مخصوصاً هند که در همسایگی پاکستان قرار دارد. ضعف پاکستان در مقابل هند و فقدان عمق استراتیژیک نظامی پاکستان سبب شده تا دولت پاکستان همواره بکوشد به نحوی با نفوذ بر دولت افغانستان، به توازن قدرت خویش در مقابل هند دست یابد. «صلح پاکستان با طالبان این کشور در شرایط فعلی به نفع پاکستان نیست، زیرا طالبان در موقعیت مناسبتری از نظر نظامی و سیاسی قرار دارند و در صورت برگزاری مذاکرات صلح، آنها خواهان نقش مهمتر و عملیتر در سیاست پاکستان خواهند شد. امریکا و متحدین غربی پاکستان هرگز چنین حالتی را نمیخواهند و در نتیجه چنین توافقی، پاکستان از کمکهای کشورهای غرب بهخصوص آمریکا محروم خواهد گردید. پاکستان نزدیکی میان آمریکا و هندوستان را خطری بزرگ برای خود میشمارد و حتی به قیمت گسترش ناامنیها در داخل پاکستان، نمیخواهد این جنگ به شکلی به پایان برسد که هندوستان در جایگاه برتری در منطقه قرار گیرد. پاکستان به دلیل مشکلات اقتصادی، توان رقابت با هندوستان را در عرصههای اقتصادی و سرمایه گذاری در افغانستان ندارد اما ناامنی و جنگ در افغانستان میتواند در مهار نقش هند در افغانستان ابزاری موثر بشمار آید».(وحید مژده،۲۰۱۳)
در وضعیت کنونی، به نظر میرسد که هرچند بیشترین علاقه هندیها معطوف به حضور در منطقه شرق و جنوب شرق آسیا و نیز منطقه شبهقاره و کشورهای همجوار خود مانند افغانستان و پاکستان باشد، اما باید توجه داشت که هند از قدرتهای اقتصادی جهان بوده و در حال گسترش این قدرت است. این کشور بزرگترین دموکراسی جهان را داشته و با روابط دو جانبه در مسایل منطقهای میتواند نقش بسیار موثر در حوزه بینالمللی ایفا کند و از جناحهای رقیب امتیاز گیرد. در سیاست خارجی، هند در جهت نظم بخشی به آینده نظام بینالملل برای شکلدادن آینده نظم جهانی این کشور به ایفای نقش بسیار مهمتری چشم دوخته است. گذشته از این، هند کشوری دارای مولفههای اصلی قدرت؛ یعنی گستردگی، جمعیت و قدرت نظامی است. بر بنیاد گزارشها پس از حاکمیت طالبان در کابل، رابطه میان این گروه و هند رو به پیشرفت و اما برعکس رابطه میان کابل و اسلام آباد رو به بحرانی شدن است و هر روز تنش آلودتر میشود. در آغاز حکومت طالبان باورها بر این بود که این گروه ابزار عمق استراتیژی پاکستان در افغانستان اند و حضور غیر مترقبۀ فیض حمید رئیس آیاسآی به کابل نشان دهندهی نفوذ گسترده اسلام آباد بر طالبان بود؛ اما دیری نگذشت که روابط کابل و اسلام آباد پس از حملههای پشاور و کراچی تیره گردید.
افزایش حملههای خونبار شبه نظامیان «تحریک طالبان پاکستان» (تیتیپی)، در پی شکست مذاکرات صلح این گروه با اسلامآباد با میانجیگری حکومت طالبان در کابل، روابط کابل و اسلام آباد را به شدت پرتنش نمود. چون اسلام آباد با اوجگیری حملات تی تی پی، تلاش مجددی را برای تحت فشار قرار دادن طالبان حاکم بر کابل، برای مهار تحریک طالبان پاکستان از طریق دیدار هیئتهای بلندپایه به طالبان افغان/پشتون آغاز کرد. اما بعید نیست که طالبان افغان/پشتون نقش رابط را میان هند و تیتیپی داشته باشد و در ضمن میتوان گفت که تیتیپی یک جناحی از طالبان افغانستان را نیز همسو با هند گردانیده است. این رابطه تازه نیست و پیشینهی زیادی دارد و در این مورد گزارشهای موثقی وجود دارد که سال قبل(۱۴۰۲) دیپلوماتهای پاکستان«آیاسآی» در کابل اسناد سری و دقیقی از روابط رئیس دفتر و معاون قول اردوی طالبان در قندهار را با «راو» سازمان استخبارات هند به مالی خان، قاچاقچی بزرگ مواد مخدر و معاون فعلی وزیر دفاع طالبان سپردند تا مالی خان رسیدن این اسناد و مدارک پاکستانیها را به ملا یعقوب وزیر دفاع طالبان وسیله شود، مالی خان به دیپلماتان پاکستانی وعده سپرد تا دو مقام نظامی طالبان را از قندهار فرا بخواند و از آنان تحقیق نماید. فردای آنروز زمانیکه دیپلماتان پاکستانی دوباره نزد مالی خان به وزارت دفاع مراجعه و با وی دیدار مینمایند، مالی خان از همکاری با آنها شانه خالی نموده و گفته است که دو مقام نظامی طالبان را از قندهار به کابل فراخوانده و خواسته است تا از آنان در مورد روابط شان با سازمان استخبارات هند مبنی اخذ کمکهای مالی به «تیتیپی» تحقیق کند، اما وزیر دفاع این گروه اجازه تحقیق را به مالی خان نداده و دوباره آن دو مقام نظامی را به قندهار فرستاده است. یعنی این نشان دهنده روابط تنگاتنگ طالبان افغان/پشتون و به خصوص وزیر دفاع این گروه با سازمان استخبارات هند در امر حمایت مالی و تسلیحاتی تیتیپی بر ضد پاکستان است. در این مورد «پاکستان بارها مدعی شده است که هند در ولایتهای جنوبی افغانستان مراکز تروریستی ایجاد کرده است که پس از آموزشهای نظامی، کمکهای مالی به بلوچهای جداییطلب در ایالت بلوچستان پاکستان میفرستد و امنیت پاکستان را مختل ساختهاند. پاکستان نیز عمل متقابل را همیشه انجام میدهد. به همین ملحوظ در صدد این است که منافع هند و مراکز سیاسی و دیپلماتیکی این کشور را در افغانستان از طریق تروریستان دستآموز خود هر ازگاهی مورد هدف قرار دهد.» (روزنامه ۸صبح، ۱۳۹۳) به همین لحاظ رقابت این دو کشور بر امنیت افغانستان سایه افگنده است و هر دو کشور در پی نفوذ بیشتر بر این کشور اند.
در حقیقت تحریک طالبان پاکستان برای تنفیذ سختگیرانه از شریعت اسلامی، آزادی اعضایش از زندانهای حکومت و خروج نظامیان پاکستانی در بخشهایی از خیبرپشتونخوا و برای یک پشتونستان بزرگ میجنگند، ایالتی که هممرز با افغانستان است و مدتهای طولانی به عنوان پناهگاه این گروه استفاده شده است. هرچند تحریک طالبان پاکستان از طالبان افغان/پشتون جداست؛ ولی هر دوگروه متحدان نزدیک و دارای ایدئولوژی مشترک اند و از زمان به قدرت رسیدن طالبان افغانستان در اگست ۲۰۲۱، تحریک طالبان پاکستان را جسورتر کرد. فراموش نباید کرد که این گروه بخشی از گروههای افراطی اسلامی و قبیلهای هستند که در سال ۲۰۰۷ باهم ادغام شدند. این گروهها پس از حرکت اردوی پاکستان بر ضد گروههای جهادی فراملی، از جمله برخی همسو با القاعده، علیه دولت پاکستان قیام کردند که از سال ۲۰۰۲ در کمربند قبیلهای آن کشور پناه گرفته بودند. اکثریت مطلق طالبان افغانستانی و تحریک طالبان پاکستانی از افراطیهای خُشک و منحط قوم پشتون هستند و به مکتب فکری اسلام دیوبندی پایبند میباشند.
پیوند میان طالبان افغانی و پاکستانی پس از سال ۲۰۱۶، زمانی آشکارتر شد که اردوی پاکستان تلاشهای ضد شورش را در خیبر پختونخوا تشدید کرد. این عملیات تا حد زیادی تحریک طالبان پاکستان را از کمربند قبیلهای پاکستان خارج کرد و بسیاری از رهبران و افراد آن گروه را مجبور به عبور از مرز به افغانستان نمود. زمانیکه طالبان در اوایل سال ۲۰۲۱ در کابل به قدرت رسیدند، صدها تن از اعضای تیتیپی، از جمله رهبران کلیدی آنان را از زندانهای دولت سابق بیرون آوردند و در ماه آگست، حتا مفتی نور ولی محسود، رهبر طالبان پاکستان، سوگند وفاداری این گروه را با هبتالله آخوندزاده امیر طالبان افغانستان تجدید کرد.
ادامه دارد…