ظریف یزدان پرست
در دوران طلایی تمدن اسلامی، عربی به عنوان زبان علمی و فرهنگی در اکثر مناطق جهان اسلام رایج بود و بسیاری از دانشمندان، نویسندگان و عالمان جهان اسلام، آثار خود را به این زبان نگاشتند. برخی از برجستهترین دانشمندان پارسیزبان از جمله البیرونی، امام ابو لیث سمرقندی، حسن بن شجاع بلخی و امام نسایی، آثار علمی و دینی خویش را به زبان عربی نوشتند. دلایل مختلفی از جمله فشارهای سیاسی، وضعیت اجتماعی و تأثیرات فرهنگی، این دانشمندان تاجیک را به نوشتن به زبان عربی وامیداشت. در این مقاله به بررسی این دلایل پرداخته و نشان میدهیم که چگونه تاجیکان و پارسیزبانان نیز در ترویج معارف اسلامی نقش داشتهاند.
یک، جایگاه زبان عربی بهعنوان زبان رسمی، علمی و فرهنگی جهان اسلام
در دوران امپراتوریهای اسلامی از جمله خلافت عباسی، زبان عربی نه تنها زبان دین اسلام؛ بلکه زبان علمی و رسمی نیز بود. در واقع، عربی به دلیل نقش محوری آن در قرآن و حدیث، تبدیل به زبان مشترک در علوم دینی، فلسفه، ریاضیات و دیگر علوم شد. به عنوان نمونه، آثار علمی البیرونی که یکی از بزرگترین دانشمندان آن دوره بهشمار میآید، عمدتاً به زبان عربی نگاشته شدهاند. از آثار مشهور وی به زبان عربی میتوان به «تحقیق ماللهند» اشاره کرد که یکی از نخستین آثار تحقیقاتی در مورد فرهنگ هند است و نمایانگر وسعت دانش او در زمینههای متنوع است.
دو، نقش امام ابولیث سمرقندی و انتخاب زبان عربی
امام ابو لیث سمرقندی، از علمای برجسته و مفسران قرآن، تمامی آثار علمی خود را به زبان عربی نگاشت. دلیل انتخاب عربی برای نگارش آثار وی، همانند بسیاری از دانشمندان دیگر، نیاز به رساندن پیام به بیشترین مخاطبان ممکن بود. در این دوران، نگارش به زبان عربی نه تنها در ارتباط با دین؛ بلکه به عنوان یک ابزار اجتماعی و فرهنگی نیز مورد استفاده قرار میگرفت، بهطوریکه بسیاری از متون علمی و فلسفی مهم ترجمه و به عربی نگارش شدند.
سه، تأثیرات اجتماعی و سیاسی در ترویج زبان عربی
در زمان عباسیان، استفاده از زبان عربی در سراسر قلمرو اسلام اجباری شده بود و این زبان به عنوان زبان رسمی، بر دیگر زبانها برتری داشت. با این حال، فارسیزبانان نیز به نقش مهم خود در انتقال دانش و فرهنگ اسلامی واقف بودند. از یک سو، قدرتهای حاکم تلاش میکردند تا با تحمیل عربی، همبستگی فرهنگی و سیاسی را تقویت کنند، و از سوی دیگر، عالمان پارسیزبان با نگارش آثار خود به زبان مادری، هویت و فرهنگ خود را حفظ میکردند. با وجود این فشارها، دانشمندان بزرگی همچون حسن بن شجاع بلخی نیز که آثارشان را به عربی نوشتهاند، تأثیر بسزایی در گسترش علم و دانش اسلامی در میان پارسیزبانان داشتند.
چهار، اهمیت زبان فارسی در انتقال فرهنگ و دانش اسلامی
زبان پارسی، علیرغم فشارهای سیاسی و رواج عربی بهعنوان زبان علم، همواره نقشی مهم در ترویج فرهنگ اسلامی میان پارسیزبانان داشته است. به عنوان مثال، آثاری مانند «شاهنامه» فردوسی و نوشتههای دیگر شاعران و نویسندگان فارسیزبان، پیوند میان فرهنگ اسلامی و زبان پارسی را نشان میدهند. به این ترتیب، پارسیزبانان بهطور غیرمستقیم در انتقال و پایداری دانش اسلامی نقش ایفا کردند، و زبان فارسی به ابزاری قدرتمند برای حفظ هویت فرهنگی و دینی آنها تبدیل شد.
پنج، چالشهای پیشروی نویسندگان فارسی زبان
بسیاری از دانشمندان پارسیزبان در دوران اولیه اسلام با چالشهای زیادی مواجه بودند، زیرا نظامهای حاکم و فرهنگی، عربی را به عنوان زبان اصلی علم و دین تحمیل کرده بودند. این امر باعث شد که بسیاری از نویسندگان، آثار خود را به عربی بنویسند تا از نفوذ بیشتری برخوردار شوند. با این حال، با وجود فشارهای موجود، نویسندگان بسیاری در کنار آثار عربی، آثار مهمی به زبان پارسی، یعنی زبان مادری خود نگاشتند که از جمله آنها میتوان به اشعار و متون فلسفی و عرفانی اشاره کرد که توسط پارسیزبانان نگاشته شده است.
از جمله این دانشمندان، میتوان به ابوسعید ابوالخیر و آثار عرفانی او اشاره کرد که از عناصر پارسی بهره میبرد، و همچنین ابوشکور بلخی که در اشعارش برای معرفی اسلام به پارسی پرداخت. این اقدامات در واقع پاسخی به تمایلات فرهنگی و زبانی بومی آنها بود که از مرزهای سیاستهای رسمی گذر کرده و به اصالت فرهنگیشان پایبند ماندند. این آثار در طول زمان به تقویت فرهنگ و هویت اسلامی در بین پارسیزبانان کمک کرد.
نتیجهگیری
بررسی آثار علمی و دینی دانشمندانی همچون البیرونی، امام ابو لیث سمرقندی، حسن بن شجاع بلخی و امام نسایی نشان میدهد که انتخاب زبان عربی در نگارش آثار علمی نه به دلیل بیاهمیت بودن زبان پارسی، بلکه به دلیل شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی حاکم بر آن دوره بوده است. پارسیزبانان نیز با نگارش آثار خود به زبان مادری، نقش بسزایی در حفظ و گسترش فرهنگ و دانش اسلامی داشتهاند. از این رو، فرهنگ و دانش اسلامی نه تنها با زبان عربی، بلکه با تأثیرات مهمی از سوی زبان پارسی نیز گسترش یافته و پایدار مانده است.