ابونصر فارابی یکی از نخستین فیلسوفان خراسانی و جهان اسلام است که وی را جزو سومین فیلسوف تأثیرگذار در جهان میدانند که نقشی برجستهیی در سازندگی تمدن بشری دارد. او بهعلت معلومات عمیق خود در علوم مختلف، بهخصوص در فلسفه، منطق، حکمت و موسیقی، ریاضی و جامعه شناسی بعد از ارسطو که معلم اول بود، معلم ثانی لقب گرفت. فارابی معلم مطلق زمان خود بود؛ او برای دستیابی به نظریه جدید سیاسی خود، فلسفه ایرانشهر (بخشی از تاریخ اندیشه ایرانی که معتقد به شاه آرمانی و فره ایزدی است و ریشه در دوره ساسانی دارد) را با اندیشه اسلامی (نظریه خلافت اسلامی) و فلسفۀ یونانی آشتی داد.
فلسفهای که فارابی مطرح کرد بر اندیشه فیلسوفان بعد از خود تاثیر قابلتوجهی گذاشت. دغدغه اصلی فارابی پیوند بین دین و فلسفه و فلسفه یونانی و اندیشه سیاسی فارسی(دوره ساسانیان) با اسلام بود، همچنین او عقیده داشت که دین پیامبر با حکمت یونانی تناقضی ندارد و اختلافات آنها مربوط به ظواهری است که با تاویلات فلسفی برطرف میشوند فارابی بنا به برخی روایتها و منابع در سال ۲۵۹ هجری در فاریاب از شهرهای مهم خراسان، تولد شده است. او به عنوان یک اشرافزادۀ دربار سامانی از تحصیلات خوب برخوردار شد و پدرش که از نظامیان معروف این سلسله بود، در تعلیم او کم توجهی نکرد. او در بغداد نزد متی بن یونس و یوحنا بن حیلان به شاگردی نشست و از آنان دانشهای فراوان را فراگرفت. امروز باوجود اینکه قزاقستان این اندیشمند فارسی زبان و تاجیک را مال خود میدانند و ترکها آن را ترک میدانند؛ اما ابن ابی اصیبعه (وفات ۶۶۸ ه.ق) یکی از مهمترین تاریخنگاران عرب در کتاب «العیون» خود میگوید که «فارابی از نسب پارسی بود». ابن ندیم در «الفهرست» خود و نیز الشهروزی که در حوالی سالهای ۱۲۸۸ میلادی میزیست و اولین زندگینامه را نوشتهاست، نسب فارابی را ایرانی مینویسند. علاوه بر اینها فارابی در حاشیه بسیاری از کارهایش به زبان پارسی و سغدی منابعی را معرفی کرده است (حتی به زبان یونانی، نه به زبان ترکی). همچنین پروفسور دانشگاه آکسفورد آقای بوسورث مینویسد که چهرههای بزرگ مانند فارابی، بیرونی و ابن سینا توسط دانش پژوهان متعصب ترک به نژاد ترکی چسبانده شدند. در دانشنامه ایرانیکا دکتر گوآتاس اظهارات ابن خلکان را نکوهش کرده و مدارک پیش از وی در این زمینه از ابن اصیبعه در مورد پارسی بودن فارابی باعث شده تا ابن خلکان به تلاش برای مدرکسازی جهت ترک نشان دادن وی متهم شود. در این راستا وی اشاره میکند که ابن خلکان به اسم فارابی نسبت الترک را افزود در حالی که فارابی هرگز چنین نسبتی را نداشتهاست.
در این که او فارسی زبان و غیر ترک بوده است، صدها منابع تاریخی وجود دارد. افزون برآن گفتنی است که فارابی نخستین کار خود را در دستگاه قضاوت آغاز کرد اما به زودی به دنیای مابعدالطبیعه روی آورد. فارابی در دمشق با اخشیدیهای خراسان زندگی کرد و به ترویج تفکر فلسفی خود پرداخت. او را بهحق میتوان نخستین و بزرگترین اندیشمند سیاسی جهان اسلام دانست. فارابی علوم متداول زمان خود را در کتابی به نام احصاءالعلوم جمع کرد و در این زمینه خدمت بزرگی کرد که دیگران تا اکنون از آن میراث استفاده میبرند.
فارابی در سال ۳۳۰ هجری قمری به دمشق رفت و به دربار سیف الدوله حمدانی پیوست. او در زمینههای مختلفی از جمله علم، فلسفه، منطق، جامعهشناسی، پزشکی، ریاضیات و موسیقی تخصص داشت و آثارش به ویژه در حوزههای فلسفه و منطق به شهرت رسیده است. فارابی نخستین فیلسوف اسلامی است که به عنوان «استاد الفلاسفه» شناخته میشود و از مکتب نوافلاطونی الهام گرفته است.
فارابی به عنوان فیلسوفی زاهد و عزلتگزین شناخته میشود و نسبت به امور دنیوی بیاعتنا بود. او در علوم مختلفی تألیفات فراوانی دارد و آثارش شامل «الجمع بین الرأیین»، «اغراض مابعدالطبیعه»، «فصوص الحکمه» و «احصاء العلوم» است. ابن سینا او را به عنوان استاد خود میدانست و دیگر فلاسفه اسلامی نیز برایش احترام قائل بودند.
فارابی نه تنها یکی از بزرگترین فلاسفه تاریخ است، بلکه به عنوان پلی میان اندیشههای باستانی و اسلامی، تأثیر عمیقی بر فلسفه و علم در تاریخ بشری داشته است.
این هم نمونۀ شعر او:
اسرار وجود خام و ناپخته بماند / وان گوهر بس شریف ناسفته بماند
هرکس به دلیل عقل چیزی گفتند / آن نکته که اصل بود، ناگفته بماند
او در سن هشتاد سالگی در سال ۳۳۹ هجری قمری در دمشق چشم از جهان بست.
روانش شاد و یادش انوشه باد!