فرض غرب تحت تأثیر لابیگرهای طالبان آن است که طالبان تغییر کردهاند و سیاست های خشک و خشن و ضد زن آنان به خاطر چانه زنی جهت کسب امتیاز سیاسی و رسمیت یابی است. بر اساس این فرض طالبان درک کرده اند که بدون رعایت حقوق شهروندان افغانستان/خراسان و بدون کسب مشروعیت داخلی و خارجی بقای شان مورد تردید است.
اما در عمل هیچ نشانهای از تمایل واقعی طالبان جهت دریافت مقبولیت مردمی و بینالمللی دیده نمیشود. طالبان دایم تاکید کردهاند که قدرت را به زور گرفتهاند، قانونی جز فرمان امیرالمومنینشان را به رسمیت نمیشناسند، هیچ قاعدهای جز اطاعت را در رابطه امارت و مردم قبول ندارند و همه افغانها را جنگجویان گوشبهفرمان جهاد و آماده انتحار میخواهند. آنان بارها اعلام کردهاند که ماموریت تامین معیشت مردم را ندارند، روزیده خداوند است، زندهگی اینجهانی ارزش ندارد و طالبان ماموریت دارند تا آدمها را برای زندهگی بعد از مرگ آماده کنند.
این ایدهها را در خلوت و دور از چشم رسانهها، یا با ترس و دیپلماسی بیان نمیکنند، بلکه در اسناد، سخنرانیها، فرامین و اعلامیههایشان به وفور میتوان یافت. اما چرا با تمام این شواهد و به رغم اینهمه سند، سازمان ملل و شرکای طالبان میکوشند طالبان را بازو بدهند و رهنمایی و نصیحت کنند؟
پاسخ تنها میتواند این باشد که منشور سازمان ملل، اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیونهای بسیاری که پر از اصول و قواعد عادلانه و بشردوستانه میباشند و سازمانهای جهانی و کشورها را موظف به دفاع از صلح، عدالت و ترقی اجتماعی در تمام جهان بدون تفکیک جنسیت، ملیت، رنگ و نژاد میکنند و آنها را موظف میسازند که از تعامل با ناقضان حقوق بشر، جنگافروزان، آدمکشان و نیروهای ضد ترقی دوری جویند، به فراموشی سپرده شدهاند.
آن اسناد در سازمان ملل، چون قرآن و احادیث در قندهار ابزار سیاسی شده و جز برای منافع سازمانی کنسرسیوم نهادهای کمکرسان و کشورهای سهمدار آنها کار نمیکنند.
سازمان ملل در اعلامیه تازهاش تصمیم «مقامهای طالبان» را در منع «کار زنان افغان برای سازمان ملل متحد در افغانستان… تقبیح» کرده و نوشته است که اکنون در دوراهی انتخاب وحشتناک میان «ماندن و ارایه خدمات در حمایت از مردم افغانستان و پابندی به مقررات و اصولی که … موظف به رعایت آنها» هستند، قرار گرفته است.
اگر در جریان مذاکرات دوحه به جای ایستادن کنار معاملهگران سیاسی، اصول منشورش را محکم میگرفت و از صلح، عدالت و ترقی اجتماعی حمایت میکرد، اکنون اعتبار بیشتر میداشت.
در اعلامیه، سازمان ملل هشدار داده است که عواقب منفی برخاسته از این بحران «برعهده مقامهای حاکم» است. این باور که گویا طالبان گروه مسوول است و عواقب منفی اتفاقات را میتوان برعهدهاش گذاشت، فریب است. طالبان «عهده» ندارند و هیچ مسوولیتی را بر دوش نمیگیرند. اعلامیه پر از عبارات ناامیدکننده است و نشانهای در آن نمیتوان دید که به اقدام جدی علیه طالبان در دفاع از حقوق اساسی مردم افغانستان از جمله حق کار، تحصیل، تفریح، حمام و سفر امیدوار شویم.