سیدجان رحیمی/ بخش نخست
مقدمه
عصر عباسیان و نهضت ترجمه یکی از برجسته ترین لحظات در تاریخ تمدن و تفکر اسلامی است. این واقعه تمدنی و علمی را میتوان رنسانس اسلامی دانست. نهضت ترجمه یکی از مقیاسهای برجسته برای سنجش عیار تحقیق و پژوهش در عالم اسلامی است. از اواسط نیمه قرن دوم هجری یعنی بعد از سال 231 با تشکیل دولت عباسی و تحت تاثیر ایرانیان، شهرسازی در قالب شهر بغداد و ورود الزامات شهرنشینی از جمله توجه به ساحت علم مورد توجه دولت اسلامی قرار گرفت.
برقرار کردن ارتباط بغداد با سایر فرهنگهای مختلف همچون ایرانیان، یونانیان و هندوان سبب پیدایش دوره طلایی در تمدن اسلامی شد. در این مقطع تاریخ بود که بیت الحکمه تاسیس شد و نهضت ترجمه نیز در طلایی بودن آن دوره جایگاه رفیعی را به خود اختصاص داد. ترجمه کتابهای مختلف ایرانی، هندی و یونانی به زبان عربی در پیشرفت علوم مختلف همچون فلسفه، ستاره شناسی، ریاضیات، شیمی و پزشکی موثر بود.
بیت الحکمه کتابخانه بزرگی بود که ظاهراً در زمان منصور خلیفه عباسی ساخته شد. بیت الحکمه در بسیار حایز اهمیت بود؛ به طوریکه ساخت و نابودی آن به عنوان آغاز و پایان دوران طلایی حکومت اسلامی در آن دوره تلقی میشود. نهضت ترجمه یک حرکت علمی بی سابقه در جهان اسلام و در زمان خلافت مامون بود که مسلمانان توانستند کتب اقوام مختلف را به زبان عربی ترجمه کنند. آغاز این نهضت ترجمه توسط منصور شد، ولی در زمان هارون و مامون به بالاترین درجه شکوفایی رسید. مسلمانان بیش از سه قرن سخت مشغول ترجمه آثار علمی، فلسفی، ادبی و مذهبی تمدنهای کهن از جمله تمدن فارس، یونان و … بودند و از میراث انسانی بزرگی که سرچشمههای آن در شش زبان شناخته شده آن زمان یعنی عبری، سریانی، فارسی، هندی، لاتینی و یونانی بود، برخودار شدند که بیانگر همان دوره طلایی در تمدن اسلامی است که در تاریخ جهان اسلام نقش اساسی را داشته است.
در این نوشتار، به بررسی تاثیر سیاستگذاری دولت اسلامی برترجمه علوم مختلف در نهضت ترجمه و نقش آن بر شکوفایی تمدن اسلامی در زمان دولت عباسیان پرداخته شده است. سیاستها و الزامات حکومت در توجه به دانش ترجمه در این دوره در شکوفایی آن موثر بوده است. نقش ساخت قدرت بر تکوین و تطور دانش ترجمه در عصر عباسی چگونه بوده است؟ فرضیه نوشتار حاضر آن است که رویکرد موافق ساخت قدرت بویژه نگرش پادشاهان عباسی و نخبگان سیاسی بر رشد دانش ترجمه در قالب بیت الحکمه در این دوره موثر بوده است. در واقع پرداختن به علوم مختلف در دوره اول عباسیان که از آن به عصر طلایی یاد شده باعث قدرت یابی عباسیان شده است. حضور دانشمندان مختلف و پرداختن آنها به ترجمه علوم در آن زمان در همه ابعاد دال بر این امر میباشد. در این مقاله ابتدا به مباحث نظری در قالب پیوند رابطه دانش و قدرت از نظر میشل فوکو اشاراتی صورت گرفته است؛ سپس تاثیر سیاستها و الزامات دولت عباسی که باعث توجه به علوم، تأسیس دارالترجمه، مؤسسه بیت الحکمه و توجه علوم در حوزه ترجمه بررسی میشود.
رویکرد نظری
از نظر فوکو گفتمان یکی از برجستهترین مفاهیم در نظام فلسفی میباشد. گفتمان از پسامدرنترین واژههایی است که فوکو در آثار خود بکار برده است. مفهوم گفتمان در اندیشه فوکو نسبت خاص با ساختارگرایی دارد که بر محور روش دیرینه شناسی تنظیم شده است. از نظر فوکو گفتمان مجموعهای از ایدهها، مفاهیم و باورهای مرتبط با یکدیگر است که به عنوان جهانبینی مقبول در یک جامعه رسمیت پیدا میکند. او گفتمان را برای توصیف این نظام دانش شبه علمی بکار میبرد. به باور وی تحلیل گفتمان مستلزم مشخص کردن موضوعاتهای جدید است که دانش چگونه ظهور میکند. فوکو با برداشت از اندیشههای جدیدتلاش نمود که فراوردهای تازه در علوم اجتماعی ایجاد کند.
مرزهای اصلی جهان اندیشه فوکو را پدیدارشناسی، هرمنوتیک، ساختارگرای و مارکسیسم تشکیل میدهد. تحلیل اصلی فوکو در مورد اشکال اساسی ساختمانها افکار و اندیشهها مبتنی بر روابط قدرت و دانش میباشد که از طریق آنها، انسانها به سوژه تبدیل شده اند. وی به بررسی روندها علاقه دارد که از طریق آنها عقلانیت ساخته میشود و به سوژه انسانی اعمال میگردد تا آن را به موضوع اشکال مختلف دانش تبدیل نماید. از دید فوکو علوم انسانی و علوم اجتماعی خود جزيی از فرایند اعمال قدرت و روابط اعمال سلطه بر انسان هستند. فوکو همانند دیگر ساختارگرایان و مابعد ساختارگرایان، برساختار در برابر سوژه و زبان در برابر اندیشه تاکید داشت و صورت بندی دانش را به طور بنیادین مستقل از نیتهای سوژه یا فرد عاقل میدانست.
به نظرفوکو، ساختارگرایان با تاکید زیاد بر«منطق نشانه و مقاومت» همیشه تمایل دارند که عملکرد و جایگاه قدرت را در این خصوص نادیده بگیرند، اما خود او تاکید داشت که زبان و دانش نیز به گونهای ژرف در بند ساختار اجتماعی برآمده از قدرت است. استیلای قدرت که با ایجاد «نظم در پراکندگی» وحدت و مبانی انسجام یک صورت بندی گفتاری را تشکیل داده و شرایط امکان را برای ظهور دانش خاص در وضعیت تاریخی معینی فراهم می کند ، در مرکز تاملات و پژوهشهای فوکو قرار دارد. وی میافزاید که هیچ رابطه قدرتی بدون تاسیس یک قلمرو همبسته از دانش وجود ندارد و هیچ دانشی بدون فرض و تشکیل روابط قدرت در همان زمان قابل تحقق نمیباشد. فوکو فقط به رابطه صرف قدرت و دانش توجه ندارد، بلکه به تحلیل نقش این رابطه در جامعه میپردازد. او تلاش میکند تا نشان دهد که انسانها چگونه به واسطه روابط نهادی شده قدرت و دانش تحت سلطه و نظم خاصی سامان یافته و زندگی میکنند. فوکو از لحاظ بینشی درپی کیفیت تبدیل آدمیان به سوژههای قدرت از طریق ابژه سازی معرفتی آنان است و لذا به تحلیل کیفیت حکومت انسانها برخود و دیگران وفق استقرار نظامهای حقیقت میپردازد که با هدف تحلیل چگونگی نهادینه سازی همزمان قواعد و روشهای انجام امور و نیز گفتمانهای حقیقی ناظر بر دلایل و اصول مشروعه فعالیتها توسط نظام عقلانیت خاص تحقق مییابد. تامل در مناسبات گفتمان و قدرت صور کنترلی را باز مینماید. فوکو به تحلیل تبارشناختی صورتهای متفاوت دانش و کردارهای غیرگفتمانی میپردازد و مفهوم قدرت را معرفی میکند. وی ادعا مینمود که قدرت در واقع هم مولد دانش است و هم کارکرد آن. تاکید فوکو بر این است که گفتمان با روابط قدرت پیوند خورده است. در اندیشه فوکو قدرت ارتباط تنگاتنگی با فهم گفتمان و دانش دارد. از دید فوکو اعمال قدرت بدون دانش غیرممکن است و دانش منشاء قدرت میباشد. فوکو در ارايه تبارشناسی ذهنیت مدرن به مطالعه و شکل دادن ارتباط قدرت و دانش پرداخته است. وی نظریه را سرکوب کرده و قدرت را در تمام سطوح جامعه حلول میداند. وی ادعا میکند که قدرت هیچ مرکز واحدی نداشته و در تمام لایه های مختلف جامعه پخش شده است. قدرت از اجتماع ازجمله نهادها، هنجارها، مقررات، قوانین و گفتمان ها نشأت میگیرد که ساختار آن با دانش پیوند محکم دارد.
فوکو قبل از تعریف قدرت به چگونگی اعمال آن توجه داشته است و قدرت را تنها مربوط به طبقه خاص نمیداند. بلکه قدرت، راهبردی خاص در روابط قدرت معنا پیدا می کند. قدرت یکی از مفاهیم بنیادی در مبحث فوکو بوده و اضافه میکند که قدرت قاعده کلی است که همه چیز را خلق می کند. حتی خود حقیقت را نیز یکی از صور قدرت میداند. وی می گوید قدرت قبل از هرچیز مولد است و علاقه مند بود که که قدرت را در جزيیات اعمال اجتماعی تحلیل کند. اندیشه مرکزی فوکو دلالت قدرت میباشد که در حوزه سیاست و اجتماع نسبت قدرت و دانش در نظرگرفته شده است. در اندیشه فوکو دانش خارج از روابط قدرت نبوده، چون دانش ابزار اعمال و حفظ قدرت میباشد که لازم و ملزوم یکدیگر بوده و در عدم موجودیت یکی، دیگری نابود میشود. قدرت و دانش با تعاملات ساختارها و نهادهای اجتماعی ازطریق تبارشناسی شکل مییابد. رابطه بین قدرت و دانش و گفتمانمحور اصلی فوکو بوده و تحلیل گفتمان وی پرداختن فهم امروز از تاریخ گذشته میباشد. فهم قدرت در اندیشه میشل فوکو ارتباط تنگاتنگی با فهم دانش دارد. به باور او «غیر ممکن است که قدرت بدون دانش اعمال شود و غیرممکن است که قدرت منشأ دانش نباشد». از نگاه وی، هیچ دانشی بدون حمایت نهاد قدرت رشد و تبلور نمییابد. و نحوه سیاستگذاری ساخت قدرت در برجسته سازی یا به حاشیه راندن دانش موثر است.
شرایط محیطی عباسیان و توجه کردن آنها به ترجمه
نهضت ترجمه بغداد با هدف برطرف کردن نیاز علمی جامعه اسلامی آغاز شد و در طول دو قرن فعالیت پیوستهاش، جنبههای مختلفی بروز داده شد. با قرار گرفتن عباسیان در راس قدرت بعد از امویها، دولت اسلامی به آرامش نسبی رسید. اقتضای شرایط آن وقت بود که به فرهنگ و تمدن نوین اسلامی در جهت دانشهای عقلی توجه صورت بگیرد. از طرفی مسلمانان با مباحث فرق مختلف در رابطه با معارف و احکام اسلام به حدی از بلوغ و اشباع رسیده بودند. در این مقطع زمانی بود که در نتیجه چند عامل سبب شد که توجه مسلمانان به تدریج به سوی علوم و صنایع جلب شود که عمدتاً در اختیار تمدنهای غیرمسلمان قرار داشت و مسلمانان از آنها بهرهمند نبودند. زمانیکه سیاست دولت عباسی به موالی و ملتهای دیگر توجه نمود، ایرانیان توانستند در همه امورات و کارها نفوذ پیدا کنند. چون سابقه ایرانیان در تمدن و علوم رونق بیشتری داشت که خلفا تحت تاثیر قرار گرفته بودند، نقش مهمی را در رشد علوم عقلی ایفا نمودند. زمینههای گرایش مسلمانان به ترجمه علوم مختلف را در دو جهت میتوان بررسی کرد:
ادامه دارد…