نویسنده: پدرام سروش پورمشیا
بلخ، یکی از شهرهای باستانی و فرهنگی خراسان، در طول تاریخ نه تنها بهعنوان یک مرکز اقتصادی و سیاسی، بلکه بهعنوان یک کانون مهم فرهنگی و دینی در جهان شناخته شده است. این شهر که در دوران مختلف نقش کلیدی در شکلدهی تمدّنهای آریایی و اسلامی ایفا کرده است، هنوز هم در هویّت فرهنگی و تاریخی منطقه خراسان و فراتر از آن تأثیرگذار است. در این نوشتار، به بررسی گذرای تاریخ بلخ از دوران پیش از اسلام تا دوران اسلامی و تأثیرات آن در عصر جدید خواهیم پرداخت.
بلخ در دوران پیش از اسلام: پایگاه تمدّن آریایی
بلخ که در منابع کهن آریایی و تاریخی با نام «باکتریا» شناخته میشود، در دوران پیش از اسلام بهعنوان یکی از مراکز بزرگ تمدّن آریایی نقش برجستهای داشت. این شهر در متون اَوِستا بهعنوان مکانی مقدّس معرفی شده و در وِداها نیز از آن یاد شده است. این شهر در دوران پیشدادیان بهعنوان پایتخت امپراتوری آریاییها انتخاب شد و در این دوران، بنیادگذاری جشن نوروز در پادشاهی یما (جمشید)، نخستین پادشاه پیشدادی، در این منطقه انجام گرفت. در زمان پادشاهی کیانیان، بلخ بهعنوان یک پایگاه سیاسی و مذهبی مهم شناخته میشد و با ظهور زرتشت پیامبر آریاییها در این شهر، بلخ به یکی از مهمترین مراکز دینی و فرهنگی آریانا یا ایران باستان تبدیل شد. این دوران نه تنها در تاریخ آریانا بلکه در تاریخ جهان تأثیرات شگرفی بر جای گذاشت و بسیاری از اصول دینی و فلسفی در این سرزمین شکل گرفت.
بلخ در دوران اسلامی: کانون علم و فرهنگ
پس از گسترش اسلام، بلخ همچنان بهعنوان یک مرکز فرهنگی، علمی و دینی برجسته در جهان اسلام شناخته میشد. در دورانهایی چون سامانیان (حدود ۸۴۰-۱۰۰۰ میلادی) و غزنویان (حدود ۹۶۰-۱۱۸۶ میلادی)، این شهر بهویژه در زمینههای فلسفه، ادبیات، علوم دینی و فقه اسلام نقش پیشتازی داشت. در این دوران، لقبهایی همچون «قبّهالاسلام»، «امّالبلاد» و «بلخ بامی» به این شهر اعطا شد. علمای بزرگ و فلاسفهای همچون محمد بن احمد بلخی در این دوره از بلخ برخاستند که آثار علمی و فلسفی آنها همچنان در تاریخ علوم اسلامی مورد استفاده قرار میگیرد. در این دوران، بلخ به یکی از مهمترین مراکز علوم اسلامی تبدیل شد و این شهرت آن را به یک قطب علمی در دنیای اسلام تبدیل کرده بود.
بلخ در متون شاهنامه و تاریخ آریانا: نماد هویت ملی
در شاهنامه فردوسی، بلخ بهعنوان یکی از مراکز مهم خراسان باستان معرفی شده است. فردوسی در این اثر حماسی، بلخ را بهعنوان پایگاه سلطنتی گشتاسپ، پادشاه کیانی، معرفی میکند. در دوران گشتاسپ، این شهر تبدیل به مرکز پرستش یزدانپرستان شد و بهعنوان مرکز فرهنگی و دینی در آن زمان شناخته میشد. بلخ در شاهنامه نه تنها بهعنوان یک شهر برجسته در ایران باستان بلکه بهعنوان نمادی از هویت ملی و فرهنگی آریانا شناخته میشود.
بلخ و ناصر خسرو بلخی: پیشگامان علم و حکمت
در کنار این شخصیتهای برجسته تاریخی، ناصر خسرو بلخی (زاده ۳۹۴ هجری قمری – ۱۰۰۳ میلادی) بهعنوان یکی از بزرگترین شاعران و فیلسوفان تاریخ خراسان شناخته میشود. ناصر خسرو که در قرن یازدهم میلادی زندگی میکرد، نه تنها بهعنوان یک شاعر بزرگ؛ بلکه بهعنوان یک متفکر دینی و فلسفی شناخته میشود. آثار او در زمینه حکمت، فلسفه، و اخلاق هنوز در جهان اسلام تأثیرگذار است. همچنین، ناصر خسرو با سفرهای خود به سرزمینهای مختلف اسلامی و نوشتن کتابهایی همچون سفرنامه، گام بزرگی در معرفی علم و فرهنگ خراسان به دنیای اسلام برداشت.
بلخ و مولانا جلالالدین محمد بلخی: دنبالهروی از حکمت و عشق
همچنین، مولانا جلالالدین محمد بلخی (زاده ۶۰۴ هجری قمری – ۱۲۰۷ میلادی)، که در قرن سیزدهم میلادی میزیسته است، بهعنوان یکی از بزرگترین شاعران عرفانی تاریخ بشری شناخته میشود. مولانا در بلخ به دنیا آمده و در این سرزمین نخستین سالهای زندگی خود را گذرانده است. آثاری چون مثنوی معنوی و دیوان شمس او، نه تنها در دنیای اسلام؛ بلکه در ادبیّات عرفانی جهان جایگاهی برجسته دارند. مولانا با آموزههای عمیق فلسفی و روحانی خود که بهویژه بر مفهوم عشق الهی تأکید دارند، هنوز هم در میان جوامع مختلف تاثیرگذار است. او از طریق اشعار و آموزههای خود مفهوم «وحدت وجود» را مطرح کرد و بر اتحاد انسانها از طریق عشق و درک مشترک تأکید نمود.
برآیند: بلخ، نگینی درخشان از تاریخ و فرهنگ خراسان
بلخ، با قدمت کهن خود، همچنان بهعنوان یکی از مهدهای تمدّنهای آریایی و اسلامی در تاریخ بشر میدرخشد. این سرزمین که در طول سدهها نقش اساسی در شکلگیری فرهنگ، علم و فلسفه ایفا کرده است، نه تنها هویت خراسان؛ بلکه هویت فرهنگی و علمی بشر را غنی ساخته است. از دورۀ پیش از اسلام، که بلخ بهعنوان پایگاه تمدن آریایی و مرکز دین زرتشتی شناخته میشد، تا دوران اسلامی که مرکز علم و حکمت در جهان اسلام شد، این شهر همیشه در کانون تحولات بزرگ علمی و فرهنگی قرار داشت.
آثار برجستهای چون شاهنامه فردوسی، سفرنامه ناصر خسرو و مثنوی معنوی مولانا جلالالدین محمد بلخی، گواهی بر تأثیری عمیق و ماندگار از بلخ در تاریخ فرهنگ بشری هستند. بلخ با داشتن این میراثها نه تنها در تاریخ خراسان بلکه در تاریخ جهانی نیز جایگاه ویژهای دارد.
در پایان، میتوان گفت که بلخ، در طول تاریخ، همچنان نمایانگر هویت فرهنگی و تاریخی مردم خراسان و بشریت است. این سرزمین با بازتاب تمدنهای بزرگ، هماکنون نیز همچون نگینی درخشان در دل تاریخ باقی مانده و پیامآور فرهنگ و علم برای نسلهای آینده خواهد بود.
هند و طالبان؛ بازنگری در روابط دیپلماتیک در سایه تحولات ژئوپولیتیکی جدید
سیاره دشتی، همسر فهیم دشتی برندۀ مدال تاجگذاری پادشاه چارلز سوم شد