یعقوب یسنا
هر کسی در هر موقعیت و جایگاهی (دیندار، بیدین، سیاستمدار، هنرمند، فیلسوف و…) میتواند دچار احساس تنهایی عمیق، انزوای اجتماعی و سوءمصرف مواد مخدر شود. ناصر خسرو در سفرنامه میگوید دچار سوءمصرف شراب بوده. ابن سینا نیز دچار سوءمصرف شراب بوده است. غزالی و نیچه دچار احساس تنهایی عمیق بودند. اینکه یک فرد دچار احساس تنهایی و انزوای اجتماعی میشود، عوامل متفاوت روانشناسی و اجتماعی دارد.
من به تازگی مصاحبهای از دکتر ویوک مورتی مقام ارشد بهداشتی حکومت آمریکا خواندم. او در این مصاحبه از تجربهی شخصی خود که دچار احساس تنهایی شده و از انزوای اجتماعی عمومی سخن گفته و از احساس تنهایی عمیق در جامعه بهنام اپیدمی تنهایی نام برده است. تنهایی و انزوای اجتماعی را خطرناکتر از سوءمصرف مواد مخدر دانسته و تأکید کرده تنهایی و انزوای اجتماعی باعث دیابت، چاقی مفرط، زوال عقل و حتا مرگ زودرس میشود.
من اگرچه در جمع، آدمی شاد و سرخوش استم اما سالهاست دچار احساس تنهایی و حتا تنهایی عمیق شدهام و این احساس موجب شده گاهی دچار سوءمصرف مواد نشهآور شوم تا سرحد غرقشدن پیش بروم و تا لبهی پرتگاه برسم، اما خوشبختانه در لبهی پرتگاه به خود آمدهام و برگشتهام. اکنون که یک فرد میانسال و چهل و پنجساله استم از آن بهعنوان تجربهی تلخ یاد میکنم و پیشمانم.
شاید برای نوشتن این یادداشت، شماری مرا ملامت کنند و برچسپهای متفاوتی به من بزنند، اما من کمتر اهل تزویر و پنهانکاری بودهام و به این نظرم انسان تجربههایش را باید بنویسد و بگوید، زیرا بیان تجربه و نوشتن تجربه میتواند به خودش و به دیگران کمک کند. همه انسانایم و عادتهای خوب و بد داریم و اعترافِ عادت بد نوعی از پیشمانی و دورشدن از آن عادت میتواند باشد.
این یادداشت را میتوانستم ننویسم، اما برای این مینویسم که نسل ما در بیست سال گذشته خود را ساخته بودند و در جایگاههای اجتماعی و فرهنگی و سیاسی قرار داشتند؛ همه دچار مهاجرت ناخواسته شدند. مهاجرت ناخواسته، آنها را دچار انزوای اجتماعی و احساس تنهایی کرده است. این انزوای اجتماعی و احساس تنهایی ممکن آنها را دچار سوءمصرف مواد مخدر و نشهآور کند. این یادداشت در واقع هُشداری به این افراد (همهی ما) است. زیرا در کشورهای خارجی شراب در دسترس و نشهکردن آسان است.
کسانیکه دچار مهاجرت و انزوای اجتماعی شدهاند، بایستی با ورزش، قدمزدن، توجه به اعضای خانواده و با خانواده بازی و شوخی کردن و…؛ اگر این فرصتها فراهم نیستند، به یک دوست خود تماس بگیرند، قصه کنند و چند دقیقهای دربارهی دوستان دیگر خود غیبت و شوخی کنند. این موارد انسان را میتواند از دچارشدن به احساس تنهایی عمیق برهاند.
افراد اگر دچار احساس تنهایی شوند به پناهگاههای روانی نشهآور روی میآورند. درصورتیکه عادت به مواد نشهآور داشته باشند، احساس تنهایی میتواند این عادت را افزایش دهد و به اندازهی سوءمصرف برساند. سوءمصرف مواد نشهآور، آغاز غرقشدن افراد است. نشهکردن چند لحظهای موجب روانگردانی و فرحبخشی روحی میشود، اما نشه که پایان یافت، فرد به عمق تنهایی و انزوا سقوط میکند. ناگزیر است نشه را تکرار کند و با تکرار هر نشه، احساس تنهایی فرد عمیقتر شده و اندازهی نشه را بیشتر میکند تا اینکه دچار سوءمصرف و غرقشدن میشود.
اینکه دکتر ویوک مورتی احساس تنهایی عمیق را به اپیدمی تنهایی تشبیه کرده، تشبیه و تعبیر دقیقی است، زیرا تنهایی در زندگی بشر معاصر به امری واگیردار و ساری تبدیل شده است. افراد زیادی با وصف جایگاه اجتماعی، هنری و فرهنگی دچار احساس تنهایی عمیق میشوند و حتا خودکشی میکنند یا افرادی به دور از چشم دیگران در خانهی خود از تنهایی میمُرند و ماهها بعد معلوم میشود که فردی در خانهاش مرده است.
این احساس تنهایی و انزوای اجتماعی از دو چشمانداز قابل بررسی است: روانی و اجتماعی. چشمانداز روانی آن میتواند فردی باشد. اما چشمانداز اجتماعی آن به شیوهی زندگی انسان معاصر ارتباط دارد که قرابتهای خانوادگی در زندگی برای افراد مهم نیستند، کسی علاقه ندارد از اعضای سالمند خانوادهی خود پرستاری کند، اعضای خانواده علاقه ندارند باهم زندگی کنند و هر عضوی خانواده میخواهد اپارتمان تکنفرهی خود را داشته باشد و از جمع جدا باشد. این شیوهی زندگی در واقع جامعه را بهسوی انزوای جمعی و اجتماعی میکشاند که به تعبیر دکتر ویوک مورتی از آن میتوان بهنام اپیدمی تنهایی یاد کرد.
اگر رشد انزوای اجتماعی را در سطح جهان درنظر بگیریم، پس از کرونا بیشتر شده است، زیرا کرونا موجب شد که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعههای بشر دچار گسست و محدودیت شوند و افراد محدودیت ارتباطی را در زندگی خود وضع کنند. اما انزوای اجتماعی و احساس تنهایی در جامعهی ما در بین مردم افغانستان غیر از عامل کرونا عامل دیگری دارد که سقوط حکومت قبلی و تصرف افغانستان توسط طالبان است.
با رویکارآمدن گروه طالبان، افغانستان برای همه بهویژه برای زنان به یک زندان بزرگ تبدیل شد. طالبان روابط اجتماعی و فرهنگی را دچار محدودیت کردند، پارکها و مکانهای عمومی را به روی مردم بستند و مناسبات اجتماعی و فرهنگی جامعه را دچار اختلال کردند. این اختلال مناسبات اجتماعی و فرهنگی موجب انزوای جمعی و اجتماعی شد و افراد دچار احساس تنهایی شدید شدند که پیامد آن افزایش خودکشیها در بین نسل جوان است. تا جاییکه من رسانهها را بررسی میکنم، هر هفتهای یک نفر تا دو و سه نفر در افغانستان خودکشی میکنند.
با تصرف افغانستان توسط گروه طالبان، هزاران نفر ناگزیر به ترک کشور و مهاجر شدند. انسان مهاجر از بافت اجتماعی و جایگاه اجتماعی خود دور و دچار انزوای اجتماعی میشود. این انزوای اجتماعی، افراد مهاجر بهویژه افراد میانسال را دچار احساس تنهایی عمیق میکند که این احساس تنهایی برای افراد کشنده و خطرناک است. زیرا دچار چاقی و انواع بیماری و دچار سوءمصرف مواد مخدر و نشهآور میشوند.
بنابراین، بهتر است افراد مهاجر برای خود در زندگی برنامهریزی کنند و راهکارهای رفتاریای را درنظر بگیرند تا خطر انزوای اجتماعی را دور بزنند و دچار احساس تنهایی عمیق و سوءمصرف مواد نشهآور نشوند.