نویسنده: هارون معترف
این روزها چهرههای عجیبی را میبینیم که تظاهر میکنند، گویا در صف مبازره قرار دارند و خود را چنان نشان میدهند انگار از بیست سال تا اکنون در صف نخست مبارازت سیاسی-مدنی قرار داشتهاند.
واقعیت امر اما این است که این چهرههای مرموز در طول دو دههی گذشته پیوسته مشغول حفظ جایگاه ماموریت در دربار آن لجن تاریخ و یا در اطراف نهادهای فاسد آن جمهوری کذایی قرار داشتند و دشمنیشان مدام با جنبشهای مبارزاتی بود و کسی اگر میگفت بالای چشم غنی و محب و عبدالله و اتمر و… ابرو است، در برابرش عربده میکشیدند و به جرم تخریب وحدت ملی (گاو شیری) در هفت دادگاه متهمش میکردند.
من از این افراد به عنوان مبارزان سمارقی! یاد میکنم، زیرا ناگهان سر میزنند و از راه میرسند. در این روزها باز از این مبارزان سمارقی زیاد شدهاند و چنان کاسهای داغتر از آش اند، انگار حافظهی تاریخیشان را از دست دادهاند.
اگر چه خوب است آدمها از گذشتهی ننگینشان ندامت بکشند و در مسیر درست مبارزه قرار گیرند، اما ما میدانیم یک جمع فرصتطلب و اپورچونیست متعهد به مبازه نیستند و همینکه چراغی برای معاملهیشان روشن شود، از کوره در میروند و دچار احساسات و هیجان میشوند تا خود را آمادهی معامله و خدمتگزاری نشان دهند. از اینکه در این وقتها چراغهای بسیاری از شکارچیان جمهوری فروپاشیدهی غنی و محب خاموش اند و دکان برای بسیاریها بسته است وگرنه این کاسههای داغتر از آش به شغل اصلیشان برمیگردند که ستایشگری از شخصیتهای فاسدی مانند غنی، محب، فضلی و… است.
این یادداشت را برای این نوشتم که متوجه افراد ابنالوقت و کاسهی داغتر از آش در عرصهی فعالیتهای مدنی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باشیم تا بار دیگر از وضعیت سوءاستفاده نکنند. بهتر است حالت سیاسی و اجتماعی اکنون و گذشتهی افراد را بررسی و قضاوت کنیم و عملکرد افراد را نادیده نگیریم. اگر نادیده بگیریم، در هر کجا و هر زمانی، دچار مبارزان سمارقی! میشویم.