یعقوب یسنا
پیوستن طاهر زهیر به طالبان در رسانههای اجتماعی نسبتا واکنشبرانگیز شد. پس از مرور واکنشها لازم دیدم روایتی را در این فرصت در بارهی طاهر زهیر، مولوی مهدی و محقق بیان کنم.
پیش از هر قضاوتی باید عرض کنم که پیوستن طاهر زهیر به طالبان یکی از رویدادهای پساسقوط حکومت غنی است. از وقتیکه حکومت به طالبان سپرده شد، شماری بعد از فرار به خارج به کابل برگشتند و به طالبان تسلیم شدند. در بین طالبان افراد دست چندم از هر قومی وجود دارد. بنابراین پیوستن زهیر به طالبان یا افراد دیگر از اقوام دیگر هیچ ربطی به قومشان ندارد. من فکر میکنم طاهر زهیر موقع سقوط فرصت فرار به خارج را نیافت و ناگزیر شد برای حفظ جان خود در محلی مناسب ساکن شود. بر این اساس او قصد مقاومت نداشت، دنبال فرصت بود از کشور خارج شود. این فرصت فراهم نشد، تا اینکه فرصتِ گفت وگو با طالبان فراهم شد و به طالبان پیوست.
وقتیکه مولوی مهدی طالب هزاره با طالبان پشتون درگیر شد، بحث ارتباط زهیر و مهدی پیش آمد و گفته شد که مدیریتِ مهدی به دست زهیر است. شماری بعد از تسلیمی زهیر نوشتند که مهدی را زهیر وادار به جنگ کرد و روایتهای متفاوتی در این باره ارایه شدند.
روایتی در این مورد من نیز دارم، میخواهم آن روایت را ارایه کنم. طالبان که به قدرت رسیدند، مولوی مهدی در بامیان مطرح شد و عکسش در رسانههای اجتماعی دست به دست شد، متوجه شدم یک رفیقم همیشه در عکسها کنار مولوی مهدی است. واتسپ رفیقم را پیدا کردم و پرسیدم که با مهدی چه کار میکنی، گفت با مولوی کار میکنم.
هنگامیکه طالبان مولوی مهدی را از ریاست استخبارات بامیان برکنار کردند و او را به کابل خواستند، رفیقم پیام داد که مولوی مهدی میخواهد با شما در ارتباط به کاری، مشوره داشته باشد. پرسیدم چه مشورهای. گفت طالبان پشتون از مولوی طرحی برای احتمال بروز خطر در مناطق هزارهنشین خواسته است. مولوی میخواهد شما در تدوین این طرح به ما کمک کنید. من دفعتا پاسخ مثبت یا منفی ندادم و گفتم توضیح دهید تا از جزییات طرح بدانم. وقتی رفیقم توضیح داد، متوجه شدم که طالبان پشتون این طرح را نخواسته، بلکه مولوی مهدی میخواهد به طالبان پشتون احتمال خطر را در مناطق هزارهنشین برجستهسازی و بزرگنمایی کند تا طالبان پشتون به مولوی مهدی به عنوان یک مامور اهمیت بدهد. رفیقم پس از ارایه جزییات پرسید نظرت چه شد، در ارایه طرح به ما کمک میکنی یانه. گفتم من از مناطق هزارهنشین و احتمال خطرهای آن اطلاعی ندارم که بتوانم این طرح را ارایه کنم. وقتی من پاسخ منفی دادم، دیگر نیازی نبود ارتباط من و مولوی مهدی برقرار شود. اما با رفیقم در ارتباط بودم.
مولوی مهدی از کابل به پنجآب فرار کرد و تنش بین او و طالبان پشتون بیشتر شد. رفیقم از پنجآب پیام داد که ما ناگزیر به جنگ شدهایم. عرض من به رفیقم این بود که در جنگ دوام نمیآورید، باید به کوهها عقبنشینی کنید و وارد جنگ چریکی و فرسایشی با طالبان شوید. به هرصورت، جنگ رخ داد و مولوی مهدی شکست خورد. رفیقم پس از شکست از کوههای بلخآب به من تماس گرفت و گفت موقع شکست مهدی به جای دیگر رفته و او به جای دیگر.
رفیقم بعد از آن زنگ گم شد. شنیدم مولوی مهدی میخواسته فرار کند بیاید ایران و در هرات طالبان او را گرفتار و کشتهاند (گرفتاری مهدی دقیق است، اما طالبان او را کشتهاند یانه، معلوم نیست). چند ماه با رفیقم در ارتباط نبودم، تا اینکه پس از مرگ مولوی مهدی، پیامی از رفیقم دریافت کردم و خبر داده بود که توانسته از افغانستان خارج شود. از او دربارهی جنگ و شکست و سرانجام مولوی مهدی را پرسیدم. او گفت طاهر زهیر در جنگافروزی نقش داشت و مولوی مهدی فریب زهیر را خورد که همه به این روز رسیدیم.
در ضمن تاکید کرد از طرف جبههی مقاومت احمد مسعود و امرالله صالح پیام دریافت کرده بودیم که جنگ کنید، ما به شما کمک میکنیم و ما هم به جنگ در پنجشیر و جاهای دیگر شدت میبخشیم. اما جبههی مقاومت احمد مسعود و صالح به ما کمکی نکرد و در موقعیکه ما وارد جنگ شدیم، جبههی مقاومت در هیچ جایی با طالبان وارد جنگ نشد و در آتشبس به سر برد. احمد مسعود و امرالله صالح در موقع جنگ ارتباط خود را با ما قطع کردند و به تماس و ارتباط ما پاسخی ندادند. به نظر رفیقم، زهیر فریب احمد مسعود و صالح را خورد و مولوی مهدی فریب زهیر را خورد.
رفیقم گفت محقق نیز میخواست مولوی مهدی از صحنه برداشته شود. زیرا مولوی مهدی در قلمروی مردمی محقق به قدرت رسیده بود. اگر با طالبان سازش هم میکرد، محقق جایگاه سیاسی خود را در معاملات آیندهی سیاسی از دست میداد و اگر در مخالفت با طالبان هم دوام میآورد، محقق جایگاه خود را از دست میداد. بنابراین محقق تحمل مولوی مهدی در سازش با طالبان یا دوام آوردن در مخالفت با طالبان را نداشت.
دلایل مقاومت داخلی و اعتراض جهانی در برابر طالبان (حق تعیین سرنوشت)
رفیقم گفت نظر افراد نزدیک به مهدی این بود که پس از شکست در کوهها بماند و به بیرون از کشور فرار نکند. اما محقق، عبدالجبار فروتن و… به مهدی مشورهی فرار را دادند. از آنجاییکه این فرار ناموفق بود، رفیقم به این نظر است، فرار مهدی سازماندهیشده برای گرفتاری و کشتهشدن او بود.