یعقوب یسنا
پتهخزانه یا گنج پنهان نام کتاب جعلیای استکه جعلکنندگان آن را کتاب مقدس قوم پشتون میدانند و گذشتهی تاریخی قوم پشتون را به پتهخزانه گره میزنند. اما پرسش این است پتهخزانه چرا جعل و ساخته شد؟
سازندگان پتهخزانه زیر تاثیر دیدگاه فاشیستی و ناسیونالیستی از جمله نازیها قرار داشتند و میخواستند برای قوم پشتون تاریخ جعل کنند و قوم پشتون را محور ملتسازی در افغانستان قرار دهند.
اما قوم پشتون پیشینهی فرهنگی و زبان رسمی و مکتوب را نداشت و در درون حوزهی فرهنگی و زبانیای قرار داشتکه حوزهی زبان پارسی بود. با وصف تقلای حکومتهای قومی، زبان پشتو نتوانست در درون زبان پارسی به استقلال برسد و زبان مردمی و سراسری در کشور شود. زبان پشتو در افغانستان فراقومی نشد و همچنان زبان قومی ماند و قوم پشتون برای ارتباط با اقوام دیگر در استانهای تاجیکنشین، اوزبیکنشین، هزارهنشین به ویژه در کابل به پارسی صحبت کردند و نسبتا پارسی زبان شدند.
بنابراین پروژهی پشتونسازی یا به تعبیر محمودطرزی افغانسازی ناکام ماند و تطبیق نشد. بهتر است گفته شود قابل تطبیق نبود. اینکه پروژهی زبانی و فرهنگی پشتونسازی و افغانسازی ناکام ماند به این دلیل نبود مانع سیاسیای در برابر این پروژه وجود داشته است، بلکه ناکامی این پروژه دلیل فرهنگی داشت، زیرا زبان و فرهنگ پشتو زبان و فرهنگ محلی و غیرمکتوب قوم پشتون بود و نمیتوانست جای زبان و فرهنگ بیناقومی زبان پارسی را بگیرد که بیشتر از یک هزار سال در منطقه رسمیت داشت و دارد.
شاهان ترک و مغول که در حوزهی زبان پارسی به قدرت رسیدند، واقعیت فرهنگی منطقه را درک کردند و با استفاده از این واقعیت فرهنگی (زبان پارسی) برای گسترش و تقویت قدرت خود پرداختند. شاهان پشتون از احمدشاه تا عبدالرحمان این واقعیت را درک کردند، اما محمود طرزی در زمان حبیبالله که زیر تاثیر برداشت فاشیستی نازیسم و پانترکیسم قرار داشت، بدون درنظرگیری واقعیت فرهنگی افغانستان و منطقه خواست واقعیت فرهنگی و زبانی افغانستان را دیگرگون کند و یک زبان محلی (پشتو) را جانشین واقعیت فرهنگی فرهنگ و زبان افغانستان و منطقه (پارسی) کند.
بنابراین او ایدهی زبان افغانی را مطرح کرد و در سراجالاخبار نوشت زبان افغانی پدر کل زبانهای دنیا است. امانالله نیز تحت تاثیر نازیسم و محمود طرزی قرار داشت و جابجایی زبان پشتو به جای زبان پارسی با حمایت حکومتی از دورهی امانالله آغاز شد و بیشتر از صد سال استکه تطبیق این پروژهی ناکام توسط حکومتهای قومی جریان دارد، اما نتیجهای غیر از تعصب و خشونت در پی نداشته است.
پتهخزانه نیز در تداوم همین افغانسازی، جعل و ساخته شده است. این جعل بیشتر از اینکه به اقوام غیرپشتون آسیب زده باشد به قوم پشتون آسیب فرهنگی زده و افراد این قوم را بیهوده درگیر کرده است.
قوم پشتون مانند اقوام دیگر ایرانی یکی از اقوام منطقه است. طبعا هیچ قومی به یکبارگی از آسمان نیفتاده یا از زمین سر نزده است، بلکه هر قومی در اثر تحولات تاریخی، فرهنگی و اجتماعی بشر به وجود آمده و شکل گرفته است. اما ارایهی تاریخ یک قوم با جعل در واقع اهانت به حضور بشری آن قوم است. کسانیکه پتهخزانه و زبان افغانی پدر زبانهای جهان را جعل کردند، در واقع به حضور بشری و ماهیت بشری قوم پشتون اهانت کردند و عقده، خودکمبینی و عصبیتهای شخصی خود را جعل کردند و به عنوان امر مقدس به قوم بر قوم پشتون برچسپ زدند.
دکتر ناشناس در این چند سال به آسیب جعل پتهخزانه بر زبان و فرهنگ قوم پشتون میپردازد و تاکید میکند که تاریخ، فرهنگ و زبان پشتو را با جعل پتهخزانه ربط ندهید و افراد جامعهی پشتون را با تقدسسازی جعلیات دچار سودازدگی، جنونزدگی و سادهانگاری نکنید و بگذارید جامعهی پشتون با واقعیت خود در جهان معاصر رو بهرو شود.
چند روز پیش رسانهایکه به زبان پشتو فعالیت دارد، از دکتر ناشناس در بارهی پتهخزانه پرسید. دکتر ناشناس همچنان تاکید کرد که این اثر توسط عبدالحی حبیبی جعل شده است. ناشناس گفت پتهخزانه کپی و رونوشت است. نسخهشناسان اروپایی پتهخزانه را بررسی کردند، دریافتند که کاغذ پتهخزانه جدید است. بنابراین دانشمندان نسخهشناس گفتند اصل اثر را با کاغذ اصلی و تاریخی آن بیاورید، اما کسی اصل اثر را حاضر نتوانست.
دکتر ناشناس پس از آن مصاحبه، یادداشتی نوشت و در بارهی پتهخزانه و مصاحبه توضیح داد. استاد ناشناس دیدی انتقادی و روشنگرانه در بارهی جعلیاتی مانند پتهخزانه دارد و میگوید این جعلیات هیچ سودی به زبان و فرهنگ قوم پشتون نمیرساند. دکتر ناشناس به این نظر است صاحب نظران پشتون از اصل ماجرای پتهخزانه اطلاع دارند و بنابراین چندان حاضر به صحبت در بارهی پتهخزانه نمیشوند یا مانند سلیمان لایق مصلحت میکنند و موضع سلیمان لایق را اختیار میکنند. وقتی در بارهی پتهخزانه سخن گفته میشد، سلیمان لایق میگفت فعلا موقع این بحث (صحبت در بارهی پتهخزانه) نیست.
اما تاکید دکتر ناشناس این است بایستی از این جعلیات روشنگری صورت گیرد، فریب به نفع جامعهی پشتون نیست و نباید افراد پشتون را سادهانگار، کمسواد و خونگرم نگه داشت و با پتهخزانهسازی از افراد کمسواد و خونگرم جامعهی پشتون سوءاستفاده کرد.
حقیقت این استکه نظر استاد ناشناس در بارهی پتهخزانه و جامعهی پشتون روشنفکرانه، روشنگرانه و انتقادی است. هر جامعهای به چنین شخصیتهای روشنفکری نیازد دارد تا پوستین بدوی و سادهانگارانهی قوم خود را از تن و فکر بدویش بدر کند و قوم خود را با واقعیت معاصر اجتماعی، فرهنگی و فکری بشر رو بهرو کند.
دکتر ناشناس میگوید پتهخزانه از نظر نسخهشناسی توسط دانشمندان اروپایی شناسایی شد که جعل است و از نظر زبانی و نگارش نیز ثابت شده که جعل و رونوشت و کپیبرداری است. استاد ناشناس به آرای قلندر مومند که پشتون است ارجاع میدهد و میگوید او پتهخزانه را از نظر زبانی و نگارشی رد کرد و جعل دانست.
یادداشت استاد شناس در بارهی پتهخزانه، زبان و فرهنگ قوم پشتون یادداشتی بسیار جدی و روشنگرانه است و بایستی آن یادداشت خوانده شود و در بارهی آن بیشتر نوشته و صحبت شود.
اینکه آقای لایق غرزی و شماری بر استاد ناشناس تاختهاند و این تعبیر سبکسرانه و سادهانگارانه را بر استاد برچسپ میزنند که استاد ناشناس پیر شده و هرچه میگوید. با استفاده از تعبیر استاد ناشناس به این افراد باید گفت در حقیقت این افراد همان کمسودان خونگرم استند که شیفتهی سادهانگاری، جعلسازی، عصبیت و جنون شدهاند.
موضع استاد ناشناس روشنگرانه و انتقادی و خیلی عقلانی و اندیشمندانه است. این موضع استاد ناشناس تنها یک موضع روشنگرانه و انتقادی برای زبان و فرهنگ و تاریخ قوم پشتون نیست، بلکه موضعی استکه میتواند الگو برای انتقاد از شیفتگی و سادهانگاری قومی در افغانستان قرار گیرد.