این یادداشت در حالی نوشته میشود که زبان فارسی در افغانستان به صورت گسترده مورد تعصب و حذف گروه طالبان قرار گرفته است و اسماعیل یون یکی از فاشیستهای قومی بر این اساس به گروه طالبان نمره ۹۵ داد. اما واقعیت این است که زبان فارسی در برابر این عصبیتها در افغانستان به زانو درنمیآید. زیرا این زبان در زمان محمدگل مومند و… کتابسوزیها را پشت سر گذشتانده است و حکومتهای قومی تا آنجا پیش رفتند که زبان فارسی را از نصاب خواستند حذف کنند، اما این کار عملی و شدنی نبود. زبان فارسی خیلی از حکومتها و افراد متعصب را پیر کرده و شاهد مرگشان بوده است و گروه طالبان و اسماعیل یون را نیز پیر میکند و شاهد مرگشان میباشد که دستاندازی گروه طالبان و اسماعیل یون فقط به عنوان عصبیت و عقده در تاریخ زبان فارسی یاد خواهد شد، طوریکه عصبیت و عقدهی محمدگل مومند علیهِ زبان فارسی یاد میشود.
زبان فارسی بیشتر از ۱۰۰۰ سال زبان معیاری کتابت و گفتار اقوام در منطقهای بزرگ از هند تا عراق و ترکیه و آسیای میانه، ایران و افغانستان بوده و زبان رسمی حکومتهای این منطقهی بزرگ نیز بوده است. زبان فارسی در این منطقهی بزرگ و در افغانستان زبان و رسانهای بیناقومی بوده و هنوز در افغانستان زبان بیناقومی است. هر قومی در افغانستان لهجههای زبانی خود را دارد، اما زبان معیاری و بیناقومیشان زبان فارسی است. بنابراین تعصب در برابر زبان فارسی تعصب در برابر هویت و حضور فرهنگی و بشری اکثریت مردم افغانستان است.
دری خواندن زبان فارسی توطیهای حکومتی و قومی از زمان محمود طرزی بهویژه از سال ۱۳۴۲ است. طرزی زبان فارسی را زبان بیگانه وانمود کرد و گفت زبان افغانی (پشتو) پدر کل زبانهای جهان است. در سال ۱۳۴۲ در دورهی ظاهر شاه قانون اساسی تصویب شد و در آن قانون فقط از زبان پشتو به عنوان زبان رسمی و ملی یاد شده بود. فارسیزبانهای افغانستان اعتراض کردند و گفتند زبان فارسی زبان اکثریت مردم افغانستان چرا نادیده گرفته شده است. ما این قانون را قبول نداریم. پس از این اعتراض، زبان دری توسط حکومت ظاهرشاه به عنوان یک زبان و جدا از زبان فارسی مطرح شد و در واقع حکومت خواست زبان فارسی را در افغانستان دری بنامد تا از فارسی جدا کند و وانمود کند فارسی زبان بیگانه است و دری از فارسی جدا است و دری در بین بخشی از مردم افغانستان رواج دارد. زیرا با این جداسازی میتوانست زبان فارسی را به صورت سازماندهیشده ضعیف کند و از رسمیت بیندازد. بنابراین حکومت قومی در این قانون نام زبان فارسی را دری گذاشت. زبان پشتو ملی و رسمی و زبان دری رسمی تصویب شد.
پس از اینکه نام زبان فارسی در این قانون به دری تغییر یافت، حکومت واژههای پشتو را به عنوان مصطلحات ملی وارد زبان دری کرد؛ واژههای مانند پوهنمل، پوهنتون، دگرمن، میرمن، درملتون، شونزی، روغتون و… که نام رتبههای نظامی، رتبههای علمی، نام نهادهای علمی، آموزشی و دولتی بودند.
اما حقیقت چیست؟ حقیقت این است نام زبان ما در افغانستان و منطقه، فارسی است، دری نیست. پشتونها غیرپشتونها را در افغانستان فارسیوان میگویند، اقوام تاجیک، هزاره، اوزبیک و… نیز خود را فارسیوان میگویند و همهی اقوام افغانستان زبان فارسی را بدون کدام برچسپ قومی زبان خود میدانند. خارجیها نیز نام این زبان را فارسی میدانند. بنابراین دری گفتن زبان فارسی در افغانستان یک توطیهی قومی و حکومتی است. زبان دری را کسی در خارج و منطقه به عنوان زبان نمیشناسد. دری نام زبان نیست، زیرا معنای دری درباری، حکومتی و رسمی است و گاهی به عنوان پسوند با فارسی آمده است و این معنا را افاده میکرده: فارسی درباری و رسمی.
اما حکومت قومی با سوء استفاده و نیت قومی و فاشیستی برای انشعاب در زبان فارسی خواسته زبان فارسی را در افغانستان دری نامگذاری کند و زبان فارسی افغانستان را از زبان فارسی در منطقه جدا کند و بعد به تغییر و حذف این زبان بپردازد. متاسفانه این برخورد قومی حکومت بر شماری از افراد تاثیر سوء و نادرست گذاشت و شروع کردند به این شایعه که زبان ما فارسی نیست دری است. دری خواندن زبان فارسی توطیهی قومی و حکومتی است. زبان ما فارسی است، برای وحدت و حفظ زبان فارسی باید از نام تاریخی و اصلی زبان خود که فارسی است، استفاده کنیم و قربانی توطیهی حکومتهای قومی نشویم. زبانی را بهنام دری در منطقه و جهان کسی نمیشناسد و در انترنت نیز زبانی بهنام دری وجود ندارد.